دیروز که تقریبا یک هفته از دفاعم می گذشت با سوالی روبه رو شدم : این پایان نامه ها به چه درد می خورد؟ موضوع پایان نامه من "شاخصه های جوان الگو در قرآن" بود و من متناسب با آن پاسخ دادم. گفتم: سعی می شه موضوعاتی انتخاب بشه که با تحقیق روی اونها یک سری مشکلات حل بشه. مثلا پایان نامه من مهم ترین صفات یک جوان خوب رو مشخص می کنه مثل خلاقیت ، امر به معروف و نهی از منکر ، ظرافت بیان و... این صفات رو من از روی کارها و حرفای جوانان قرآن ( الان می گم فقط اونایی که کلیدواِِژه "جوان"دارند) به دست آوردم. یک جوان ، فرقی نمی کنه دختر باشه یا پسر، با خوندن این مطالب تشویق می شه این صفات رو تو وجودش پرورش بده. مثلا یک خانم که برای برخورد با مادرشوهر و خواهر شوهر و کلا قوم شوهر مشکل داره می تونه از این ابزار برای بهتر کردن روابطش با اونا استفاده کنه. فن بیان یا ظرافت بیان(ماهرانه و زیرکانه سخن گفتن) یک صفت خیلی خوب در این رابطست. از این به بعد دیگه تو حرفای دیروزم نیست(می خوام نطق کنم ...میکروفون لطفا!): بعضی از عروسا این صفتو دارن اما برای نیش و کنایه زدن ازون استفاده می کنن. صفت خنداندن و شادکردن رو من کار نکردم اما حتما می دونی که وقتی بخوای اعتماد یکی رو جلب کنی می خندونیش... باید تو شاد کردن دیگران اخلاص داشت. من به چه هدف می خوام پدر شوهرمو بخندونم؟ باید خلاق بود. برای شادکردن دیگران روش های متنوعی رو به کار گیرید. ( اگر الان روشی به ذهنتون میاد یا بعدا اومد حتما برام بنویسید.) البته مسلما این روشا متناسب با خلق و خوی طرفه. و البته متناسب با اخلاق و موقعیت شما. یکی لوسه ... ادا در میاره. یکی آشپزیش خوبه دعوتشون می کنه. یکی ... بالاخره هرکی یه هنری داره. ولی خوش به حال اونی که بلده قشنگ و با اخلاص حرف بزنه. قرآن می گه قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی... یعنی سخن خوب و گذشت بهتر از هدیه و انفاقیه (مثلا شام) که دنبالش یه منتی باشه. اگه قراره خلاقیتت پشت بندش یه منت باشه بهتره اصلا به خودت زحمت فکر کردن ندی. برای امر به معروف و نهی از منکرم باید خلاق بود. گاه خونواده شوهر یک عیبی دارن. یه کاری میکنن که خدا دوست نداره. همیشه اونایی تو امر به معروف موفق اند که با محبتو دلیل وارد می شن. طرفو به فکر میندازن. یه کاری انجام میدن یه روشی ابداع میکنن که این دو عنصر محبت و دلیل رو داره. چه قشنگ و خلاقانه حضرت ابراهیم(ع) قوم ستاره پرست رو به یکتاپرستی دعوت کرد. چه خلاقانه با شکستن بت ها مردم رو به فکر فرو برد. چه زیبا لقمان پسرش رو ، نوح پسرش رو ، یعقوب یوسفو مورد خطاب قرار میده! میگن: یا بنیَّ. مصغر ابن به اضافه یای متکلم معنای تحبب و دوست داشتن رو میرسونه. برای این که این پدران توجه بچشونو به خودشون جلب کنن با لحن محبت آمیزی با اون حرف میزنن. آخه می خوان امر به معروف و نهی از منکر کنن. قوم شوهرم مثل قوم خودمون. از مریخ که نیومدن. اونا هم به محبت نیاز دارن. اجازه بدید همسرتون به خانوادش به خصوص مادرش محبت کنه. یه حدیثی خوندم که در جمع بندی مطلب قبلی(وظایف زن...) سعی می کنم با منبعش بیارم: بزرگترین حقو به زن ، شوهرش و بزرگترین حقو به مرد ، مادرش داره. شاید اولش یکی یه خودش بگه شاید حدیث جعلی باشه. در این صورت به خودت بگو دوست دارم این حدیثو اگر چه جعلی باشه باور کنم. این نظر منه. برای این که اگه شوهرت خوبه و مادر شوهرت به نظرت زیادی پسر دوست میاد این مطلب یکم مهار وافسار نفستو می کشه. بدم نمیاد نظرتو بدونم. پ.ن: نوشته قبلیم "وظایف زن در مقابل شوهر با توجه به قرآن" هنوز تموم نشده وادامه داره اما سعی میکنم دفعه بعد یک جمع بندی کنم و خلاصه ای از مابقی ارائه بدهم. یا علی. 1- پاکیزگی از صفات زنان بهشتی طهارت و پاکی است. در قرآن کریم بارها هنگام بشارت به زنان بهشتی از عبارت"ازواج مطهره" استفاده شده است.57نساء/25بقره/15آل عمران خداوند کمک بگیریم پاکیمان را افزون کنیم و بر پاکی و پاکیزگی درون و بیرون خود بیفزاییم. پاکیزگی خود،خانه،خانواده. پاکیزگی آراستگی است. لزوما همراه با تجملات نیست. آراستگی زندگی در سادگی است. نمی گویم نباید از زینت هایی که خداوند برایمان قرار داده بپرهیزیم بلکه می گویم آنچه را خدایم فرموده : به آنها دل نبندیم . خود را برای همسر خویش پاکیزه و آراسته کنیم. خانه خود را پاکیزه نگه داریم . زنان بهشتی پاک اند: (ازواج مطهره) پس در بهشت هیچ وقت ممنوعیتی برای بهره گیری ندارند و به نظرم همان پاکی شان خود یک محرک جنسی باشد. 2- گذشت و صلح جویی زنی مسن، شوهرش زن جوانی گرفته بود و به او توجهی نمی کرد. سر آخر هم او را طلاق داد. وقت عده به او گفت اگر در این که به همسر جوانم توجه بیشتری می کنم صبر می کنی رجوع کنیم وگرنه بگذار عده تمام شود و طلاق بگیریم. زن پیشنهاد او را پذیرفت و رجوع کردند. آیه ای در این خصوص نازل شد و عمل آن زن مورد تایید قرار گرفت.128نساء 1- مشارکت در فرزند آوری جایی خواندم که بقای نسل (انسان) یک واجب کفایی است. و حال که امام خامنه ای فرمودند که جمعیت جوان رو به پیر شدن است و فرزند کم داشتن ارزش نیست بلکه تربیت صحیح فرزندان ... زنان شیعه ما این پیام را به جان و دل گوش کنند. در سوره بقره آیه 223خطاب به مردان آمده است که همسرانتان کشتزار شمایند. نساءکم حرث لکم. به جز در یک سری زمانها(آیه قبلش) و یک سری مکانها( در شرع مشخص شده) می توان به سمت این کشتزار آمد تا بذر فرزند کاشته شود. در تفسیر نور ذیل این آیه آمده است که برای داشتن یک محصول خوب باید زمین و بذر هر دو پاک باشند. چقدر تعبیر قشنگ است. و چقدر خداوند با حیا صحبت می کند و از صراحت به الفاظ می پرهیزد. بچه در رحم مادر پرورش می یابد همان طور که بذر در زمین. جالب است که هدف از ازدواج ، فرزندآوری و هدف از آن توشه ای خوب برای خویش فرستادن است.(و قدموا لانفسکم و اتقوا الله) 2- حافظات للغیب از دیگر صفات زنان صالح که در آیه 34نساء گفته شده است این مورد می باشد: (حافظات للغیب بما حفظ الله: ترجمه: در برابر حقوقی که خدا(به نفع آنان بر عهده شوهرانشان نهاده است) در غیاب شوهر (حقوق و اسرار و اموال او را) حفظ می کنند. نکته اول: با توجه به تفسیر نور، به نظر می رسد عفت و حفظ خود از زیرمجموعه این مورد است. در آیه 25 نساء هم شرط بقای ازدواج، پاکدامنی و دوری از روابط نامشروع است: ( محصنات غیرمسافحات) نکته دوم: قابل توجه خانم های ولخرج ! در ترجمه بالا که ترجمه آقای انصاریان است و کمی شرح و تفسیر دارد حفظ اموال شوهر آمده. پس زن خوب باید حسابدار خوبی هم باشد. صفات یک حسابدار را می توان از سخنان حضرت یوسف (ع) دریافت: قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم: یوسف گفت: مرا سرپرست خزانه های این سرزمین قرار ده زیرا من نگهبان دانایی هستم.یوسف/55. پس یک زن خوب علاوه بر امانتداری حداقل باید سوادی در حد پول شمردن داشته باشد. نکته سوم: حفظ عیوب شوهر. این نکته از آیه 187بقره:هنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ. (آنها) لباس برای شما(مردان) هستند و شما نیز لباس برای همسرانتان هستید. در ترجمه "مهدی محمودیان" که (ترجمه ای متناسب با سیاق و متن آیه است) لباس عفاف ترجمه شده است و شرح تفسیر المیزان با این ترجمه هماهنگست. به این معنا که زن و شوهر با رفع نیاز هم، یکدیگر را از آلوده شدن به فساد همانند یک لباس می پوشانند. تفسیر نمونه متناسب با کاربردهای لباس معنای بیشتری نشان می دهد: زن و شوهر زینت هم اند، عیوب و گناهان شخصی و فردی یکدیگر را می پوشانند و در برابر گناهان اجتماعی و واگیردار حافظ هم اند. زن از شوهرش پیش مادرش، یا هر کس دیگر بدگویی نمی کند مرد هم همین طور. اگر خانمی توقع دارد که دیگران به همسرش احترام بگذارند نباید عیب های او را فاش سازد. در پست قبلی این مطلب، عزیزی نظری داده بود که به نظرم قابل تامل بود. در مطلب 1 این موضوع نوشته بودم که شوهرداری در حقیقت اطاعت از شوهر در امور زناشویی است. بهتر است بنگارم که با توجه به آیه34 نساء شوهرداری فقط اطاعت از همسر در این امور نیست بلکه حق شوهر در غیاب او هم باید رعایت شود. سایر حقوقی که مرد بر زن دارد و من آن ها را با تدبر در آیات دریافته و جمع آوری کردم در پست های بعدی می آید. نکته سوم: در آیه گفته شده که زنان صالح ، قانت و فرمانبردار اندو... در مقاله ای درباره معنای عمل صالح خواندم اعمال صالح یعنی اعمال شرعی و آنچه که خداوند از طریق پیامبران برای مردم ابلاغ می کند. پس زن صالح یعنی زنی که کارهای واجبش را انجام می دهد. اینجا یکی از این واجبات یعنی شوهرداری نام برده شده است. یاد آن حدیث افتادم که جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است. شاید یعنی وقتی یک زن حقوق شوهرش را رعایت کند او به خوبی می تواند در میدان جنگ جهاد و مجاهده کند. آن وقت در جهاد او سهیم است. شاید در جنگ نرم کنونی مجاهد اصلی زن است. دشمن می خواهد او را از جهاد خویش باز دارد.
نکته چهارم: زناشویی از نیازهای مهم و اساسی انسان است. در سوره احزاب آیه37تعبیر طلاق چنین آمده است: فلمّا قضی زید منها وطرا: پس هنگامی که زید نیاز خود را از همسرش پایان برد. در تفسیر نور "وطر" به معنای نیاز مهم و اساسی آمده است. این که زن و شوهر هم کفو و هم تای هم باشند خیلی مهم است.خصوصا در امور زناشویی. منظور من در اینجا بحث گرم مزاجی و سرد مزاجی است. راه هایی وجود دارد(مثل بررسی نوع تغذیه وظاهر فرد) برای این که دختر و پسر قبل از ازدواج بفهمند که طرف مقابل از این لحاظ متناسب با او هست یا نه. اما اگر ازدواج کردید و برفرض شما متعادل و همسرتان گرم است به او در این خصوص سرکوفت نزنید چون قرآن کریم در وصف مومنان می فرماید که (والذین هم لفروجهم حافظون الّا علی ازواجهم او ماملکت ایمانهم فانّهم غیر ملومین) مومنون/5و6. ترجمه: و آنان که نگه دارنده دامنشان {از شهوتهای حرام} اند مگر در {کامجویی از} همسران یا کنیزانشان که آنان {در این زمینه} مورد سرزنش نیستند. چطور می توانم همسر خوبی باشم؟ من که مسلمانم و ادعا دارم که قرآن کتاب هدایت است دوست ندارم که برای یافتن پاسخ این سوال در ابتدا به سراغ کتابی غیر قرآن بروم. گزینه هایی که پیدا کردم از مطالعه قرآن و ترجمه آن بوده است و برای این که مطلب را به صورت مکتوب به ثبت برسانم تا دیگری نیز بهره ببرد سعی کردم از تفاسیر کمک بگیرم. خوشحال می شوم اگر نکته ای به ذهن تان رسید برایم بنویسید. 1- قانت: متواضع و فرمانبردار فالصالحات قانتات 34نساء: در بعضی ترجمه ها قانت، متواضع و در برخی دیگر فرمانبردار ترجمه شده بود. خود این عبارت یعنی زنان شایسته و درستکار {با رعایت قوانین حق} فرمانبردار {و مطیع شوهر} اند. (ترجمه انصاریان) نکته اول: از وظایف مرد اداره و سرپرستی امور زندگی و پرداخت نفقه است. این نکته را به طور کامل از تفسیر نور نقل می کنم: اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق او مشروط به تامین زندگی وی از سوی مرد است. ( بما انفقوا ...فاصالحات قانتات ...)
نکته دوم: با توجه به این که اطاعت زن در این آیه در مقابل نشوز زن (اطاعت ناپذیری) او در برابر شوهر آمده است می توان گفت که این اطاعت ، اطاعت و تواضع در برابر شوهر در امور جنسی است. چرا که مجازاتی که برای برخورد با زن در ادامه این آیه گفته شده است متناسب با آن است.(فاهجروهن فی المضاجع: منظور رو برگرداندن در بستر است) اطاعت ناپذیری در بستر رخ داده است که حال رو برگرداندن در بستر رخ می دهد. پس می توان گفت شوهرداری طبق مسئله نشوز زن، اطاعت از شوهر در امورزناشویی و بدون اذن او خارج نشدن از منزلست نه لباس اتو کردن و ظرف شستنو ...این کارها زینت شوهرداری است. البته زن می تواند برای انجام دادن کارهای منزل از شوهرش پول بگیرد اما حدیث داریم که زنی که در خانه همسرش کار می کند کارگزاری از کارگزاران خداست. مردی هم که در کارهای منزل به همسرش کمک می کند ثواب حج و... دارد. محیط خانه و خانواده محیط عشق ورزی است. جالب است اینجا در محیط خانواده اطاعت زن و مجازات او در پی اطاعت ناپذیری او مطرح می شود و در سوره نور آیه 31در ابتدا خطاب به مردان گفته شده چشم چرانی نکنندو نگاهشان به نامحرم را کوتاه کنند. منظورم این است که اطاعت پذیری زن از شوهر با عفت چشم مرد هماهنگ است و رابطه مستقیم دارد. وقتی خانواده سالم باشد جامعه سالم است. جامعه پاک متشکل از خانواده هایی پاک است. تا حالا روی این جمله فکر کردی که چه معنایی از آن بر می خیزد و بال و پرش را در فضای ذهن می گشاید؟ به نظرم می رسد از آن قسم(و رب الکعبه) یقین حضرت به رستگار شدنشان ، علم و یقینشان به درستی مسیرشان آشکار می شود. این که راهشان به رستگاری ختم می شود.ایشان در طول زندگی شان رضایت خداوند را مد نظر داشتند تا آنجا که می فرمودند روزی برایت عیدست که در آن گناه نکنی . پس ایشان کمال و رستگاری را در بندگی خداوند می دیدند. شادی و خوشحالی را در اطاعت خداوند می دیدند. این جمله را در چه حالی بیان فرمودند؟ در حالی که ضربه ابن ملجم بر فرق ایشان فرود آمد. بر این که راهشان راه خداست که شک نداشتند و گویا می دانستند که این ضربه به کشته شدن می انجامد. کشته شدن در راه خدا می شود همان شهادت. پس شهادت را رستگاری می بینند. پس شهادت، فوز (رستگاری، خوشبختی ) است. "رب الکعبه" ، یاد آور لحظه تولد ایشان است که در کعبه صورت گرفت. انگار خدا می خواهد با این وقایع به ما بگوید که علی از خدا جدا نیست. کعبه قبله ماست. نشان اتحاد ماست. ما باید به دور او بچرخیم. علی باطن کعبه است. پس علی باطن قبله است. یعنی نشان اتحاد مسلمین باید علی باشد. آیا در قبله باید اختلاف داشته باشیم؟ هر کدام از ما باید به سمتی که دلمان می خواهد نماز بگذاریم؟ تولدش در خانه خدا.زندگی اش در مسیر خدا. شهادتش در خانه خدا.من علی را خدا نمی دانم . از خدا هم جدا نمی دانم. نماز، بی قبله ولایت، چه از آب در می آید؟ یاعلی درحدیثی طولانی از پیامبر اکرم میخوانیم که حضرت موسی به خدا عرض کرد: خدایا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: قرب من در بیداری شب قدر است. عرضه داشت: پروردگارا رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: رحمت من در ترحم بر مساکین در شب قدر است. گفت: خدایا جواز عبور از صراط را میخواهم. پاسخ آمد: رمز عبور از صراط صدقه در شب قدر است. عرض کرد: خدایا بهشت و نعمتهای آن را میطلبم. پاسخ آمد: دستیابی به آن در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است. عرضه داشت: پروردگارا خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: رمز نجات از دوزخ استغفار در شب قدر است. در پایان گفت خدایا رضای تو را میطلبم. پاسخ آمد: کسی مشمول رضای من است که در شب قدر نماز بگذارد. (تفسیر نور، جلد 12، ص 545 به نقل از وسائل الشیعه، ج 8، ص 20.) انتظار یک عمل است. بی عملی نیست. انتظار و امید به انسان جرات اقدام ، حرکت و نیرو می بخشد . "انتظار داریم " یعنی هرچه عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده ، کم و غیر کافی است و منتظریم ظرفیت نیکی عالم پر شود. انتظار به معنای آن است که ظلم ، چشمه امید را از دل های منتظران نمی زداید. اگر دنیا را خورشیدی روشن خواهد کرد به این معنی نیست که ما تا آمدن آن خورشید نورانی در تاریکی بنشینیم. حقیقت به خدا نیست جز این ما غایب و او منتظر آمدن ماست. در انتظار دیدنت همه دل ها بی قرارند... ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان مگذار!
پ.ن: از نوشته های بروشوری تبلیغی این چند روز حوالی سالروز تولد علی(ع) بود که می خواستم چیزی در وبلاگ بگذارم اما مانده بودم چه. دوست داشتم کاری بکنم اما نمی دانستم چه کار. با خود گفتم آخر اسم امیر المومنین که می آید زبان قفل می شود قلب در معرض انفجار قرار می گیرد. می مانی چه بگویی چه بکنی . این آیه در ذهن آمد: فاتقوالله ماستطعتم : هرچه قدر که می توانید تقوای الهی داشته باشید. نمی دانم چه چطوری به ذهنم آمد با چه ربطی که هرچه قدر می توانی در وصف علی(ع) بگو. هر چه قدر می توانی کار کن. هرچه قدر می توانی بنویس. و حال در این ایام شعبانیه عیدها و تولد ها یکی پس از دیگری می آیدتا برسد به شاه بیت ترانه شعبان : تولد امام زمان (عج) باز همین را در ذهن دارم : هر چه قدر می توانی برای امام زمانت کار کن. شما ربط این آیه و این مفاهیم الهامی را برایم بنگارید. یا زهرا پاسداری یعنی چه؟ یعنی نگهبانی ازمرزهای یک محدوده. حال ما چند نوع پاسدار و نگهبان داریم؟ بستگی به مرزها دارد که از چه جنسی باشند. مرزهای معنوی مثل مرزهای دینمان اسلام و مرزهای جغرافیایی که اگر حفظ شود امنیت ما تامین می شود. وقتی امنیت تامین شد فرهنگ رشد می کند. به خصوص فرهنگ دینی و اسلامی. پس ما دو نوع پاسدار داریم: 1- پاسدار مرزهای دین مثل روحانیون، معلمان، مبلغان و محققان، می شود همان اوالوالالباب و اهل علم قرآن که در قبال جامعه وظیفه دارند. 2- پاسدار مرزهای جغرافیایی مثل ارتشی ها و سپاهیان. حالا امام حسین(ع) جزء کدام نوع هستند؟ پاسدار مرزهای دین بودند.اسلام با "نه" ایشان نفس گرفت. چرا؟ چون وقتی زمامدار مسلمین بی دین به ظاهر مسلمان باشد جامعه را به گند بی قیدی می کشاند. امام حسین(ع) هم یک "نام" دارند. یک معروفیت: ابن رسول الله. چه زیباست "نام" فدای اسلام شود. وسیله ای برای نجات حق باشد. در جامعه ای که عده ای یزید را امام زمان خود می دانند و حرکت ایشان را خروج بر امام زمان. حالا جالب است که در هر دو نوع پاسداری خون داده می شود. پاسداری از مرزهای جغرافیایی زیر مجموعه پاسداری از دین است و گرنه آن پاسدار باید فراری باشد چون ایدئولوژی و علتی برای کارش ندارد. پس یک پاسدار در درجه اول باید پاسدار مرزهای قلبش باشد. مبادا بیگانه وارد شود. اگر این فرد در مسیر پاسداری اش کشته شود شهید است.
By Ashoora.ir & Night Skin