چون امروز هم تو بعضی شهرهای ایران عزیزمون ملت دارن حماسه می آفرنند! خاطره12اسفندمو مینویسم، واقعا یادش بخیر! چقدر دلم تنگ شده واسه انتخابات! صبح جمعه است و نسیم دل انگیزی می وزد، دعای ندبه مثل همیشه نیست، لااقل برای من! شوری در دلم موج می زند، می دانم که یکی از آن روزهای خوب خدا از آن ایام الله هایی که می شود از آن توقع ظهور داشت همین امروز است، نه به خاطر جمعه بودنش،نه! پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب( (nedayeenghelab.com با خواندن این خبر چه حس خوبی!!! به شما دست داد؟؟!! خبر بعدی را هم بخوانید!! تا حس خوبتان خیلی خوب شود!! پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir ) : رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه نامگذاری سه خیابان امارات به نام خیابان ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از جمله موضوعات متداولی است که بین دو کشور دوست و همسایه صورت می گیرد، گفت: این اقدام امارات اقدام مثبتی است و ما از آن استقبال میکنیم. یعنی واقعا این آقای کمسیون امنیت ملی! این حرف را جدی جدی صادر نموده اند؟؟!! بچه همسایه ما که هنوز تا ده بلته بشمره!! این کار برادران ناتنی عرب ما را از جمله کاسه های زیر نیم کاسه! میداند!! حالا آقای کمیسیون افاضه می فرمایند باید برویم استقبال کنیم از اضغاث احلام این عربهای به قول ما اخکوک[1] ندید!! [1] . اخکوک یا همان زردآلویی که در دوران طفولیت به سر می برد!!در لهجه بس شیرین و دلپذیر ما برای تازه به دوران رسیده های بی ظرفیت این اصطلاح به کار می رود!! مصداق بارزش همین ها که ما دستشان را گرفته ایم و بلندشان کرده ایم حالا برای ما شاخ و شانه می کشند!! یک هفته گذشت و هنوز نیست باورم که چنین می سوزد بال و پرم یعنی اگر بگویم حماسه بود، واقعا حق آنچه شما کردید ادا می شود؟! من رأی دادم!! چند وقته برای ما از یه جنبش اینترنتی پیام میاد که لگوی ما رو تو وبلاگتون بذارید، ما هم که کارنابلد! هم دلمون می خواست ما هم قطره ای از دریای جنبش باشیم هم بلد نبودیم لگو رو بذاریم. آخر هر چی آبرو داشتیمو بر باد دادیمو رفتیم براشون یه پیام خصوصی گذاشتیم مبنی بر اینکه آقا ما اعتراف میکنیم که بلد نیستیم!!! بچه های عزیز جنبشی هم خیلی مؤدبانه با یه پیام محرمانه جواب ما رو دادن، که البته از قضای اتفاق باز هم ما سر در نیاوردیم که منظور شریفشون چی بوده!!! پس این مطلبو نوشتیمو پیام اون عزیزان رو هم زیرش گذاشتیم تا اعلام کنیم: آقا ما عضو این جنبشیم! ما سرمون بره دست از حضور آگاهانه نمیکشیم، ما هرچی داریم فدای رهبر و ملت، که البته فکر میکنم این ادعا رو با همین مطلب ثابت کردیم!! مگه آدم چیزی بالاتر از آبرو هم داره؟؟ خب ما اونم دادیم!! ما فقط به خاطر عشق به رهبر و وطن خودمونو اینقدر نافرم ضایع کردیم!!!! ما را خبر آمد که جدایی نادر از سیمین اسکار گرفت. از آنجایی که مشغله های ما بیشتر از پرداختن به این سبزیهایی است که آمریکاییها و آمریکازده ها برای هم خرد میکنند زیاد محل ندادیم، اما چون دیدیم این خبر موجبات تألم خاطر برخی از فرهیختگان از جمله همین رفیق شفیقمان را فراهم آورده است پس برای تسکین دل ایشان هم که شده چند سطری برای این موضوع قلم زدیم. همه جا امن و امان است، ساعت: کمتر از4ساعت مانده به دوازدهمین روز از دوازدهمین ماه سال!! این روزا که گرماگرم تبلیغات انتخاباته ما هم کاسبیمون شده از این سخنرانی به اون سخنرانی در پی نامزد اصلح! مطالعاتمونم شده فقط و فقط خوندن برنامه ها و دیدگاه های نامزدها! بنده هم به عنوان یک دانشجوی خط امام و رهبری یک گوشم به حرفهای آقاست و یک گوشم به حرفهای نامزدها! تا ببینم کدومشون با ملاکهایی که رهبری تعیین فرمودن سازگارترند.
به خاطر حماسه بودنش!! به خاطر حضور مردم، به خاطر رضایت خدا از ملت.
زیارت صاحب الزمان را می خوانم اما نه مثل همیشه! آخرش را خودم عوض می کنم: و هذا یوم الجمعه و هو یومک و نحن فیه ضیفک و جارک فأضفنا و أجرنا یا مولای بحضور پر شورنا فی الانتخابات!!! فکر میکنم امام زمان هم از دعای من خنده اش می گیرد، اما مطمئنم به دعایم آمین می گوید!
دعا که تمام می شود همه برای انتخابات دعا می کنند! أمن یجیب ها هم برای انتخابات است!
مادر اسپند دود می کند و تند تند از ما صلوات می گیرد.
برای ظهور آقا صلوات
برای سلامتی آقا صلوات
برای عاقبت به خیری این انتخابات صلوات
برای شرکت مردم در انتخابات صلوات
برای انتخاب اصلح صلوات
برای کوری چشم دشمنان صلوات
برای پیروزی اسلام صلوات....
و ما هم صدایمان بلند است به صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دقیقا یک ساعت دیگر تا شروع انتخابات مانده است. زود دستی به سر و روی خانه میکشیم و کم کم آماده می شویم برای رفتن.
شناسنامه ام را بر می دارم، با خودم می گویم چرا جلد شناسنامه ها قرمز است؟
یک لحظه به ذهنم می رسد حتما این نماد خون شهداست، شناسنامه نماد هویت آدم است و ما هم هویت خودمان را مدیون شهداییم، فکر قشنگی است، حتما همین است!!
وضو می گیرم برای شرکت در انتخابات قربة الی الله!!
خیلی عجله دارم، همه اش این آیه توی سرم میچرخد «فاستبقوا الخیرات»، چه خیری بالاتر از سیلی زدن به امریکا؟! دلم میخواهد اولین رأی را من در صندوق بیندازم! به هر حال «السابقون السابقون اولئک المقربون»
به طرف حوزه أخذ رأی راه می افتیم؛ رو میکنم سمت گلزار و شهدا را شاهد میگیرم که: "ما هستیم"
به طرف حوزه أخذ رأی راه می افتیم و می رویم تا ما هم سهمی داشته باشیم در «حماسه ملت»
جزایر ایرانی به خیابانهای امارات رفتند
به گزارش ندای انقلاب به نقل از ایسنا، حاکم شیخ نشین عجمان اقدام به نامگذاری سه خیابان با نام سه جزیره ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک کرد.
شیخ حمید بن راشد النعیمی حاکم شیخ نشین عجمان روز گذشته دستور نامگذاری سه خیابان به نام های جزایر سه گانه ایرانی صادر کرد.
براساس این دستور خیابان مرکزی عجمان در منطقه "مشیرف" به نام خیابان ابوموسی و خیابانی در منطقه " الجرف" به نام تنب بزرگ و نیز خیابانی در منطقه "الحمیدیه " به نام خیابان تنب کوچک نامگذاری شد.
علاءالدین بروجردی در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری خانه ملت، با اشاره به نامگذاری سه خیابان امارات به نام خیابان ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، گفت: معمولا در روابط میان کشورها این موضوع متداول است که به لحاظ رابطه دوستانه و همسایگی تعدادی از خیابانها به نام شهرهای کشور دوست نامگذاری می شود.
نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی نامگذاری خیابانی به نام تهران در شهر سئول کره جنوبی و در برخی کشورهای دیگررا نمونه این اقدام متداول عنوان کرد و افزود: اقدام امارات در نامگذاری خیابانهای خود به نامهای سه جزیره ایرانی، اقدام مثبتی است و باید از آن استقبال کرد.
این اماراتیها مگر چند وقت قبل نگفته بودند چرا احمدی نژاد آمده ابوموسی؟؟!! حالا خیابان به اسم ما می زنند؟؟؟؟؟!!!!
فکر نمی کنم قضیه خیابانهای این عربها!! با خلیج عربی خیلی فرق داشته باشد!! البته منکر این حقیقت هم نیستیم که الله اعلم...!!!
اصلا ما را چه به تحلیل سیاسی!! فقط یکی بگوید اینها معضل عدم وجود حرف شریف گاف در الفبایشان را چطور حل کرده اند؟؟!!! خیابان تنب بزرگشان را چطور صدا می زنند؟! تنب بزرج لابد!!
آه جگرم آه می سوزد همه پیکرم هزار بار گفتم و باز میگویم خاک برسرم
بدین وسیله به اطلاع می رساند به مناسبت هفتمین روز وقوع حادثه ای دلخراش و خانمان سوز در ایران، مجلس ترحیمی در مکان کاخ سفید برگزار می باشد؛ لذا از کلیه منافقین و وطن فروشان دعوت می شود با شرکت در این جلسه موجبات تسکین ارواح خبیثه خود و کاخ نشینان را فراهم آورند.
باشد که حضور شما سبب شود این بیچارگان فکر کنند هنوز هم آبرویی دارند و عده ای دورشان می گردند!!
فامیل وابسته: اوباما، بوش، میرحسین، سید محمد، و سایر بستگان
نه! بس که دنیای این واژه ها کوچک و محدود است مجبوریم به حماسه و شکوه و عظمت و کلماتی از این دست متوسل شویم و گرنه فقط خدا می داند شما چه کردید.
به دنبال کلمه ای هستم تا با آن مردمم را بستایم، تا با آن بر دست یک یکشان بوسه زنم اما الفبای فارسی هنوز نتوانسته است کلمه ای بسازد شایسته این مردم.
قرآن را باز میکنم تا در آن چیزی لایق مردم پیدا کنم، نحل آیه32:
«سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون»
درود بر شما مردمان پاک، پاداش شما چیزی نیست جز بهشت...
همین برای لرزیدن آمریکا کافیست!!!
اینم اون پیامی که ما بلد نبودیم عملی کنیمش!
اولا از نظر ما اسکار و گلدن کلوپ و هزار و یک جایزه دیگر از این دست همگی تعارفاتی است ارباب و رعیتی بین خودباختگان و اربابشان امریکا. بگذارید دلشان خوش باشد.
دوما ما شنیدیم که یکی از این آمریکاییهای بوووق افاضه کرده است که این فیلم خیلی خوب اوضاع داخلی ایران را نمایش می دهد. در جواب افاضات این بوووق ما میفرماییم: آنها که ما را میشناسند، که هیچ، آنها هم که نمیشناسند دو حالت بیشتر ندارد: یا میشناسند و خودشان را می زنند به آن راه یا واقعا نمی شناسند، باز دسته اول که هیچ، اما دسته دوم: اگر هنوز روی این کره خاکی واقعا آدمهایی باشند که ما را نمیشناسند، آنها حتما همین بدبختهای آمریکایی هستند، همین بدبختهایی که همه خبرها را با سانسور و دروغ به خوردشان می دهند، همین بدبختهایی که کشورشان زیر بار فساد اقتصادی و فساد اخلاقی خم شده است، خب اینها اگر بخواهند با فیلمی مثل جدایی نادر از سیمین کشور ما را بشناسند، مطمئن باشید بسیار مشتاق میشوند که از مملکت خودشان فرار کنند و بیایند کشور ما! میفرمایید چرا؛ خب معلوم است چیزی که در آن فیلم نشان داده هر چند دروغی است برای وطن اما باز هم با تمام سیاه نمایی هایش داد میزند که اوضاع داخلی ایران بسی بهتر است از اوضاع داخلی امریکاست.
لبّ کلام اینکه: عزیزانم بد به دل راه ندهید هیج اتفاق خاصی نیفتاده است. یک امریکازده ای یک کاری کرده است یک بوووقی برایش کف زده است. همین، تمام شد و رفت!
همه جا امن و امان است.
البته همه جای ایران امن و امان است!
.
هیج جا امن و امان نیست، ساعت: کمتر از4ساعت مانده به دوازدهمین روز از دوازدهمین ماه سال!!
هیج جا امن و امان نیست.
البته هیچ جای کاخ سفید امن و امان نیست و صد البته هیچ جای اسرائیل!
.
همه جا امن و امان است و ساعت بی تاب برای فردا شدن!
البته ساعتِ کشوری که باز حماسه ای منتظر فردایش است.
.
هیچ جا امن و امان نیست و ساعت هراسان از فردا شدن.
البته ساعتِ کشوری که باز زلزله ای منتظر فردایش است.
ساعت: کمتر از4ساعت مانده به دوازدهمین روز از دوازدهمین ماه سال!!
همه جا امن و امان است/نیست!!!؟؟
ما ایرانی ها عزتمندترین ملت روی این کره خاکی هستیم، ما ایرانی ها از آن دسته آدم هایی هستیم که حتی اگر روزی کلا نسل انسان ها منقرض شود باز هم نام و نشان ما بر کائنات خواهد ماند! هر چند پیش بینی حماسه ای که ان شاالله جمعه خواهیم آفرید کار زیاد سختی نیست اما باز هم شوق و ذوقش دل نمی گذارد برای آدمی! خلاصه این روزها مردمند و رهبر نازنینشان، آقا لب تر کنند مردم جان می دهند برایش، ما هم یکی از مردم! امروز رفتیم سراغ حرف های آقایمان تا خدای ناکرده راه را به خطا نرویم.مردم همینطور شیر هستند آقا هم با این سخنرانی های دشمن کوبش غیرتی ترشان می کند و انگیزه ها هر روز قویتر می شود:"من مطمئنم که این انتخابات براى ملتهای دیگر هم یک نشانهاى است. براى همین هم هست که دستگاههاى خبیث استکبار، از آمریکا و انگلیس و صهیونیستها و دیگران، دارند مرتباً تلاش میکنند که این انتخابات را به یک جورى خراب کنند، مخدوش کنند. کشورهاى دیگر نگاه میکنند ببینند این پیشکسوت انتخاباتى و انقلابى - که ملت ایران است - چه کار خواهد کرد. ملت ایران در این زمینه، جزو پیشکسوتهاست. ملتهاى دیگر نگاه میکنند ببینند انتخابات در ایران به کجا خواهد رسید. استکبار دوست دارد که انتخابات در کشور ما آنچنان بشود که ملتها را مأیوس کند."
دشمن هم بیچاره تر از هر وقت دیگری در پی راه چاره ای است تا شاید بتواند در فرآیند خلقت حماسه توسط ما حماسه آفرینان خللی ایجاد کند، اولین تیری که در تاریکی - آن هم به صورت کاملا ناشیانه- رها می کند اصل انتخابات ما را هدف گرفته است:"دشمنان ما مىخواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ براى اینکه بتوانند شاهدى بیاورند که در ایران مردمسالارى و دمکراسى نیست. وقتى ما انتخابات برگزار مىکنیم، حربهى آنها گم مىشود. بنابراین اولین خواستههاى آنها برگزار نشدن انتخابات است."
اما از آنجایی که حتی به اعتراف خودشان دست و پا زدن در این وادی بی فایده است پس به سراغ گزینه های بعد می روند (عزیزان مطلع هستند که دشمن همه گزینه ها را روی میز دارد!!!) هدف بعدی حضور ماست، یعنی دشمن فهمیده است برای عدم برگزاری انتخابات که هیچ غلطی نمی تواند بکند (البته به قول حضرت امام!) پس می خواهد کاری کند که ما در انتخابات شرکت نکنیم: "بدانید مخالفان این کشور، دشمنان این ملت، دشمنان بهروزى ایران، دشمنان پیشرفت و ترقّى ملت ایران و دشمنان نظام جمهورى اسلامى هرچه بتوانند، انجام مىدهند تا مردم را از حضور در صحنهى انتخابات مجلس شوراى اسلامى و هر صحنهى دیگرى باز بدارند. تا امروز نتوانستهاند؛ به حول و قوّهى الهى در آینده هم نخواهند توانست."
از همینجا اولین وظیفه ما مشخص می شود: حضور پر شور در انتخابات، تا کور شود آنکس که نتوان دید!
این حماقت محض است که کسی حتی احتمال بدهد شاید ما در انتخابات شرکت نکنیم! دشمن هم این را خوب می داند، پس هدف بعدی دشمن انگیزه های ماست یعنی حتی اگر پای صندوق ها هم حاضر شدیم هدف و انگیزه و امیدی در کار نباشد؛ یک حضور پوچ و بیهوده: " در هر برههاى سعى گردانندگان تبلیغات خصمانهى استکبار جهانى بر این بوده است که حضور مردم را کمرنگ کنند؛ انگیزهى مردم را کم کنند؛ همت آنها را، امید آنها را نسبت به انتخابات از بین ببرند یا کمرنگ کنند. البته به توفیق الهى نتوانستهاند. این نشاندهندهى اهمیت انتخابات است."
اما از آنجایی که هر ایرانی مساوی است با یک کارخانه عظیم انگیزه و امید و شور ونشاط و خلاصه انواع محصولاتی از این دست پس این تیر هم به هدفی اصابت نمی کند! پس دشمن ناامید از انتخابات و حضور و شور ما تمام توان و نیروی خود را روی انتخاب ما جمع کرده است؛ یعنی می خواهد کاری کند که کسی باب میل او وارد مجلس شود:"دشمن مىخواهد که مردم تحت تأثیر غوغاها و تهمتزنیها و هوچیگریها، دچار دهشت شوند و نتوانند نمایندگان حقیقى خودشان را به مجلس بفرستند؛ تحت تأثیر تبلیغات فریبنده و رنگین قرار گیرند و نتوانند عناصرى را که به آنها دل مىبندند و اطمینان مىکنند، پیدا کنند و به مجلس بفرستند."
اما رهبر بابصیرت ملت حتی فرصت جولان به اینها نمی دهد چه رسد به اجرای برنامه ها و اهدافشان! :
" شما [اعضاى هیأت مرکزى نظارت بر انتخابات] به عنوان یک ابزار اطمینان، نگذارید که خداى ناکرده در این طریق اختلالى به وجود بیاید. اگر کسى فاسد است - فساد مالى، یا فسادهاى گوناگون اخلاقى، یا فساد عقیدتى و سیاسى - اگر کسى فتنهگرى مىکند، نظام را تضعیف مىکند و کارایى دستگاهها را از آنها مىگیرد - به تعبیر رسایى که بین مردم رایج است: چوب لاى چرخ دستگاه مىگذارد - واقعاً نمىتواند در آن تریبون به آن عظمت حضور پیدا کند؛ او نباید وارد مجلس بشود. آن کسانى که واقعاً رفتار و اعمال و گفتار آنها حاکى از این است که براى خاطر هر انگیزهیى - یا به انگیزههاى سیاسى، یا به انگیزههاى شخصى و خصلتى - با نظام مقابله دارند، اینها نباید وارد مجلس بشوند؛ از این جهت بایستى خیلى رعایت کرد."
خلاصه این روزها باز هم دم دمه های حماسه است و مردمند و نگاه های دوخته شده شان به اشارت های آقا جای هیچ شک و تردیدی نیست که إن شاالله باز هم مثل همیشه پیروز و سربلند خواهیم شد، حالا دشمن همه آن گزینه های روی میزش را به کار ببرد ما که گوشمان به این اراجیف بدهکار نیست:"این ملت، در آستانهى یک آزمایش بزرگ، یعنى انتخابات مجلس شوراى اسلامى است. جنجالهاى تبلیغاتىِ صهیونیستها و امریکاییها هم، اساساً، به همین خاطر است. هروقت فکر مىکنند که خواهند توانست ملت را از یک اقدام اساسى باز بدارند، دریغ نمىکنند. مردم، از مدّتها پیش منتظرند که در روز جمعه، به پاى صندوقهاى رأى بروند، و آنها، براى اینکه ذهنها را به جاى دیگرى متوجّه کنند، در رسانههاى مزدور خود، شعارهاى ضدّ ملت ایران و ضدّ نظام جمهورى اسلامى سر مىدهند. اما گوش ملت ما، به این حرفها بدهکار نیست."
خلاصه این روزها مردمند و رهبر نازنینشان، آقا لب تر کنند مردم جان می دهند برایش...
خونه هم که شده کرسی آزاد اندیشی! هر کس برداشت و نظرشو راجع به نامزدها میگه و بعد نظرات همدیگرو نقد و بررسی و تأیید و یا رد می کنیم و البته تمام تلاش بر اینه که کار به گیس و گیس کشی نرسه!!
دیشب رفته بودم سخنرانی یکی از نامزدها البته بهتره بگم شعرانی نه سخنرانی! چون همش شعار بود! اول کار که ما رو بیشتر از یک ساعت معطل کردند تا حضرت آقا تشریف بیارند و افاضه کلام کنند! گفتم بابا این وقتِ مردم براش مهم نیست نباید بهش رأی داد ولی باز هم گفتم نباید بدبین بود لابد بنده خدا کاری براش پیش اومده پس نشستم تا سخنرانیشو گوش بدم بعد قضاوت کنم. توی سخنرانیش بیشتر از هر چیز دیگه ای این حرفش کفرم رو در آورد: «امام گفته نماینده باید درد مردمو بفهمه...به منِ روستایی رأی بدید!!» دلم می خواست پاشم بگم حالا که موقع رأی جمع کردن شده تو شدی روستایی؟! پس چرا اسم روستاتو از پسوند فامیلت برداشتی؟! تو وقتی هم که استاد دانشگاهی و از روستای خودت بی خبر باز هم به دانشجوهات میگی که روستایی هستی؟؟ لا اقل به دانشجوهای روستاییت اینو میگی؟ نمیگم به خاطر اینکه با تو راحتتر ارتباط برقرار کنند، نه! لااقل فقط به خاطر اینکه ببینند تو هم یه روز یه بچه روستایی بودی و الان رسیدی به اینجا؛ نه خداییش تا حالا جز پشت این تریبون چند جای دیگه سرتو با افتخار گرفتی بالا و گفتی من روستایی هستم؟!
بدتر از شعرانیش رفتارهای طرفداراش بود، یکیشون پا شد تا تونست نماینده شهرمونو -که تا انتخاب نماینده بعدی هنوز هم نماینده رسمی ماست- تخریب کرد و تا تونست ازش بد گفت، من کاری به خوبی یا بدی نمایندمون ندارم، خیلی ناراحت شدم طرف اگه خودش چیزی تو چنته داره باید رو کنه نه اینکه بیاد دیگری رو تخریب کنه!
آخرشب هم که مراسمشون تموم شد بوق بوقی راه انداختند که نگو و نپرس! یکی نبود بگه تو اگه میخوای نماینده مردم بشی اول برو مردم داری یاد بگیر بعد! آره کار خودش که نبود کار طرفداراش بود ولی اینکه میتونه طرفداراشو از ایجاد مزاحمت منع کنه، جز اینه؟
هر چند هنوز نتونستم نامزد اصلح رو پیدا کنم ولی لااقل درباره این آقا مطمئنم که نامشون در برگه رأی من نوشته نخواهد شد!
By Ashoora.ir & Night Skin