سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

 

الان کاری به آرایش آقایان ندارم، طرف حرفم با خانم هاست.خانم های شب قدری. خانم هایی که سعی دارند با آرایشی آرام یواشکی یا تند عروسکی ظاهرشان را طور دیگری به نمایش بگذارند. کاری ندارم به آنانِی که اسلام را قبول ندارند و نگاهشان از ماهواره و الگوهایش کنده نمی شود. طرف سخنم با آنهایی است که شب های قدر دوست دارند خدا  طور دیگری نگاهشان کند. با همان هایی که دوست دارند کربلا بروند و امام حسین (ع) هم تحویلشان بگیرد:

آیا وقت آن نرسیده است که کمی فکر کنید اثر به نمایش گذاشتن زیبایی تان برای مردان نامحرم و گاه محرم هایی غیر شوهر چیست؟ نمی خواهم که بروید قرآن را با ترجمه یا تفسیر بخوانید .( همان قرآنی که ماه رمضان ختمش می کنید) فقط می خواهم خودتان فکر کنید. نمی گویم این همه الگوهای بد حجاب و بی حجاب و با حجاب آراسته به مواد آرایشی را در صحنه ذهنتان بر قله نشاندید یک بار هم به الگوهای آن طرفی نگاه کنید و پای حرف آنها بنشینید. می گویم فقط قاضی فکر را همراهی کن. فکر کن این که فقط کمی ابروهایت را رنگ کنی و لب هایت را رژی کم حال بکشی و چشمانت را کمی ریمل بزنی و دوشادوش همسرت چرخی در خیابان بزنی ، چه کسانی تو را می بینند؟ خانم ها و آقایان. آقایانی که همسر تو نیستند. و حتما چهره ات با وقتی که آرایشی نداری فرق دارد و گرنه آن را نمی آراستی. آقایانی که همسر خانمی دیگرند. و فکر کن خانم هایی هستند که خود را در خیابان می آرایند برای چشمان همسرت، چه حالی می شوی؟ اگر قصدشان هم همسر تو نباشد اثرش بر همسر تو نیز هست. بدحجابی و بی حجابی و آرایشگرانی که نه تنها در خیابان که حتی گاه در رفت و آمدهایی با فامیل و دوستان دیده می شود.

اصلا شما مجردی و کسی خواهانت نیست. کسی که دلت می خواهد. جواهر چهره  و وجودت را در مخملی رنگین می گذاری تا نگاه ها را خیره  سازی. تو دیگر در آن لحظه توکل و اعتمادی به خدا نداری که صبر پیشه سازی و دعا کنی و به آراستن در مجالس زنانه که خانم های پسر دار نگاهشان آنجا می چرخد بسنده نمی کنی. به این دقت نداری مردان مجردی که چشم چران نیستند و در پی پاکی درون و بیرون با هم اند و زندگی با ایمانی در آینده خواهند داشت به تو که در معرض دید همه ای توجهی نخواهند داشت. تو دیگر به توسل هایت به امام رضا و سایر معصومین توجهی نداری که باید رفتارت متناسب دعاها و توسل هایت باشد. تو در آن لحظه امیدی به خدا نداری. بلکه امیدت به چشم های غیر خداست.

کاش اگر موقعیت فراهم است و خواستگاران خوبی هست دخترانمان را زود شوهر دهیم. اگر شوهر کردیم عشقمان را در او متمرکز کنیم. هر روز سعی کنیم عاشقانه تر از  روز قبل زندگی کنیم. صحنه های عشقولانه ای را بیافرینیم. آینده ای را برای خود به تصویر بکشیم که عشق از آن می بارد. یک زوج پیر و عاشق که هم گام با عشقشان پیر شدند. همان طور که ذره ذره پیر شدند ذره ذره بر عشقشان افزوده شده. عشقی پیر بر چروک های پر مهر چشم ها و گوشه لب هایشان خانه کرده.

و در عشق ورزیدن ها خلاقیت به خرج بدهیم. در جملات. در صدا کردن ها. در عشوه آمدن برای همسرمان تنوع به خرج بدهیم. بعضی از خانم ها زورشان می آید همان چایی که برای همسرشان می آورند با عشق بیاورند:

خانم یه چایی!

چشم عزیزم.

و بعد با یک لبخند و نگاهی پر مهر و لبریز از منظور چایی برایش ببرد. نگاهش در چمنزار نگاه و اعضای همسرش بچرد و خوش بگذراند.



نوشته شده در دوشنبه 93 مرداد 20ساعت ساعت 1:15 عصر توسط سیده فاطمه| نظر

تقدیم به تمام همسران خوشبخت

بسم الله...

.

تو

فرستاده‌ای از حق

مبعوث شده‌ای به رسالت عشق...

در گریبان نور داری و به گمانم صد بغل بهشت!

دست می‌بری و از گریبانت نور می‌آوری و عطر باغ...

تبسم می‌کنی، جان می‌گیرم

لبخند می‌زنی، تازه می‌شوم

قلبم شبیه نیل، موج در موج شکاف می‌خورد از آهنگ صدایت

نگاهم می‌کنی، شفا می‌گیرم

هر روز برایم اعجازی تازه می‌کنی

و من دیگر بار ایمان می‌آورم به امید و عشق...

پیامبر نیستی!

اما معجزه دارد دست‌هایت، خنده‌هایت، چشم‌هایت...

و من ایمان آورده‌ام به سپیدی ِ بختی که تو برایم آورده‌ای

تو

فرستاده‌ای از حق

مبعوث شده‌ای به رسالت عشق...

آمده‌ای برای خوشبختی من....

.

.

خوشبختی

کسی طعم خوشبختی را نمی‌چشد هرگز مگر زیر سایه‌ی خدا !

.

 




نوشته شده در چهارشنبه 92 اسفند 14ساعت ساعت 9:49 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

.

بعضی وقتها به سرم می‌زند یک تکه کاغذ بردارم

و حاشیه اش را

-مثل آن وقت‌های بچه‌تر بودنم!-

با مداد قرمز

گل گلی نه!

قلب قلبی کنم!

بعد هم شروع کنم به نوشتن‌های غریب!

از آن نوشته‌های مخاطب خاص‌دار

که از کلمه کلمه‌اش عاشقی هویداست!

از آن نوشته‌هایی که از لابه‌لای هر حرفش

هزار « تو » می‌ریزد! 

از آن نوشته‌هایی که عطر « تو » می‌پیچد میان سطرهایش

و کاغذ و قلم بوی بهشت می‌گیرد

همان نوشته‌هایی که به گوشه‌ی تمام جزوه‌ها و کتاب‌هایم تعلیق می‌زنم

و استاد فکر می‌کند حواسم به حرف‌های اوست

و بیچاره نمی‌داند که من خیلی وقت است دیگر حواسم به هیچ چیز غیر از « تو » نیست

تویی که برای من بهتر از تمام دنیایی

بعضی وقتها هوس می‌کنم کاغذ قلب قلبیم را بردارم و بیاورم بدهم دست خودت

شاید از نوشته‌های درهم و خط خطیش بفهمی

« تو » آخرش کار دادی دست دلم...

پروانگی 

.

من خیلی وقت است قالب شعرهایم عوض شده است....

.



نوشته شده در شنبه 92 بهمن 12ساعت ساعت 10:50 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

بسم الله...

به بهانه‌ی 25 ذی‌الحجه روز نزول هل أتی در شأن اهل بیت و روز خانواده

تقدیم به تمام زوج‌های خوشبختی که به زندگی‌شان رنگ خدا می‌زنند...

.

خانواده یعنی تجلیِ مهر

یعنی رنگِ آرامش

یعنی عطرِ خوبِ خوشبختی

.

من و تو می‌شویم یک خانواده

یعنی تجلیِ یک عشق

یعنی رنگِ یک آرامش

یعنی عطرِ خوبِ یک خوشبختی

.

زندگی اگر همرنگ ِ خدا باشد، طعم تازه‌ای می‌گیرد!

طعمی شبیه بندگی،

طعمی شبیه آسمان...

آن وقت من اگر لیوان آبی، دست تو دهم اجر یک سال عبادت دارم!

تو اگر به روی من بخندی، خدا با تو تبسم می‌کند.

من اگر خانه را باعشق ِ تو نظم بخشم، خدا رحمتش را بر من می‌بارد.

تو اگر با من مهربان باشی، نزد خدا بهترین ِ بندگانی.

من اگر مطیع ِ تو باشم، سعادتمندم.

تو اگر دل‌بسته‌ی من باشی، به خدا نزدیک‌تری.

من اگر...

تو اگر...

.

من اگر از عشق تو سیراب باشم...

تو اگر راضی از من باشی...

.

ما اگر کنار هم باشیم

رحمت و نور می‌بارد

برکت و عشق جاری می‌شود

زندگی چیزی شبیه بهشت می‌شود...

.

من چقدر کدبانو می‌شوم وقتی خدا، برای خاطر تو اینهمه دوستم دارد!

تو چقدر آقا می‌شوی وقتی خدا، برای خاطر من اینهمه دوستت دارد!

 .

من و تو می‌شویم یک خانواده

یعنی تجلیِ یک عشق

یعنی رنگِ یک آرامش

یعنی عطرِ خوبِ یک خوشبختی...

.

همسرم!

گمان نکنم بهشت چیزی فراتر از زندگی با تو باشد...

.

بارون

داستان نزول هل أتی را در همین وب بخوانید.(کلیک کنید.)

تذکر: این متن با تکیه بر احادیث مربوط به همسرداری نوشته شده.

 



نوشته شده در جمعه 92 آبان 10ساعت ساعت 11:1 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

تقدیم به تمام همسران خوشبخت

بسم الله...

یک صبح بهاری

درست مثل همین امروز

شناسنامه‌ام مهر اعتبار خورد به نام تو

و زندگی‌ام ثبت محضری شد برای تو

دفتر و محضر و عاقد

این‌ها که همه اعتباریند

حقیقت این است:

یک صبح ازلی

در محضری به نام عشق

خـــــــــــــــــــــــدا

ثبت کرد اسم تو را روی تمام صفحه‌های دلم

و به دست حضرت زهـــــــــــــــــــرا

امضا خورد پای سند خوشبختیم....

.

حالا من انگار عمری است که با تو خوشبختم...

.

عطر خوشبختی

.

خوشبختی حس قشنگی است که جز در سایه‌ی زندگیِ ایمانی قابل لمس نیست.

میان لحظه‌هامان خدا اگر باشد، عطر خوشبختی همه جا می‌پیچد.

 



نوشته شده در جمعه 92 خرداد 10ساعت ساعت 7:50 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

تازه پا گرفته بود!

جنگ داشت

 فقر داشت

می‌شد که چند روز بگذرد و حتی دانه خرمایی در خانه نباشد!

می‌شد که مرد خانه چندین روز نباشد

یا خسته و مجروح از جنگ باشد

یا ناتوان از مخارج زندگی!

برای همه هم همینطور بود

اسلام تازه پا گرفته بود و مسلمانان در سختی و تنگنا!

.

.

زندگی کوتاهش در همین ایام سختی بود!

اما علی (ع) پیوسته می‌گفت فاطمه (س) هرگز کاری نکرد که خشم مرا برانگیزد!

فقر بود، سختی و تنگدستی بود

جنگ و مجروحیت و خستیگی مردش بود

اما هرگز زبان به شکوه باز نکرد

هرگز از علی چیزی نخواست که در توانش نباشد

فقط به علی آرامش داد

پابه‌پا با علی همراه شد

هرگز خاطرش را نیازرد....

.

.

بانو!

می‌دانم زندگی سختی دارد

فراز و نشیب دارد

حتی گاه فقر و نداری هم دارد

ولی دنیا با تمام زرق و برقش به یک لحظه خم آمدن به ابروی همسرت نمی‌ارزد...

یادت باشد دل آرام نام دیگر توست...

سیب عشق

 



نوشته شده در سه شنبه 92 اردیبهشت 31ساعت ساعت 2:22 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

فرمود علی جان فاطمه (س) را چگونه همسری یافتی؟

« نعم العون » ِ علی (ع) را که شنید

دانست دخترش خوب همسری است برای مرد ِ خدا...

.

بانو!

برای همسرت خوب یاوری باش در مسیر طاعت ِ خدا

میان ِ باغ بندگی دستانش را گرم بگیر تا با هم زیر باران رحمت قدم بزنید...

بگذار همسفر باشید تا بهشت...


باغ بندگی

چه خوب می‌شود اگر یاد بگیریم تمام زندگیمان برای خدا باشد

حتی عاشق شدنمان...



نوشته شده در شنبه 92 اردیبهشت 21ساعت ساعت 10:10 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

می‌گفت هرگاه به خانه می‌آمدم فاطمه (س) آرامم می‌کرد....

.

بانو!

برای همسرت فاطمه باش!

بگذار دلهره‌هایش را بریزد روی دامنت

تو، آرامش کن

بگذار دردهایش را بگذارد میان دستانت،

تو التیامش ببخش

بگذار کنارت بنشیند

آرامشش بده

به خانه‌ی دلت پذیرایش باش

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا /روم21

آرامش همسرت را خدا در وجود ِ تو نهاده است...

آرامش کن...

دل‌آرام، نام دیگر توست...

آرامش

پینوشت:ضمیر در آیه شریفه به زن برمی‌گردد یعنی بانو مایه آرامش مرد است.

مجموعه برداشتهایی از زندگانی امیرالمومنین و حضرت زهرا جهت زندگی مشترک در وبلاگ قرار میدم انشاالله مفید باشه. ممنونم از توجه شما. نیازمند راهنمایی شما عزیزان هستم.

التماس دعا



نوشته شده در پنج شنبه 92 اردیبهشت 19ساعت ساعت 12:14 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

تقدیم به تمام بانوان خوشبختی که به همسرانشون عشق می‌ورزند!

 بسم الله...

هزار حُسن داشت

هزار لطف

هزار زیبایی

و هزار نام!

« حانیه »

یکی از هزار نامش همین بود

حانیه یعنی شوهر دوست!

یعنی بانویی که به شوهرش عشق می‌ورزد

فاطمه (س) عجیب بر علی‌اش عاشق بود

برای همین نام دیگرش شده بود حانیه...

.

.

بانو!

حانیه نام دیگر توست!

حانیه یعنی شوهر دوست

یعنی بانویی که به شوهرش عشق می‌ورزد

.

حانیه نام دیگر توست!

.

راستی حانیه چقدر به تو می‌آید!

 تو چقدر حانیه‌ای...

حانیه

خوشبخت باشی بانوی مهربان سرزمینم...




نوشته شده در دوشنبه 92 اردیبهشت 16ساعت ساعت 8:16 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

یاس‌های سپید از سر شانه‌های دیوار به کوچه سرک کشیده‌اند

عطر یاس تمام کوچه را پر کرده

و عطر تو تمام وجود مرا !

یاس‌ها - مثل هر حقیقت زیبای دیگری - یاد تو را در خاطرم زنده می‌کند!

یادم می‌آید از آن شبی که پرسیدی « یاس، کدام گل است؟ »

و من با عشق پاسخ دادم: گل‌های سپید و لطیفی که عطر مهربانی دارند!

و تو تبسم کردی...

حالا تمام کوچه پر شده از یاس‌های سپید

و تو نیستی تا من شاخه‌های یاس را با مهربانی نشانت دهم و بگویم:

« عزیزم! این‌ها یاسند! سپید، مهربان، لطیف و سرشار عطری مبهم! »

راستی یاس‌ها چقدر شبیه توأند!

سپید، مهربان، لطیف و سرشار عطری مبهم...

تماشای یاس‌ها مثل تماشای تو، نگاهم را پر می‌کند از عشقی عمیق!

یاس‌ها همیشه پر از عطر مادرند!

درست مثل سینه‌ی تو که همیشه عطر مادر (س) از آن می‌تراود!

و از عطر پاک ِ سینه‌ات، آسمان بر طاق ِ خانه می‌روید و میان باغچه عشق جوانه می‌زند...

.

حالا من نشسته‌ام کنار گل‌بوته‌های یاس

شاید تو از راه برسی و من لبریز عشق بگویم

عزیزم! این‌ها یاسند! سپید، مهربان، لطیف و سرشار عطری مبهم!

ببین یاس‌ها چقدر شبیه توأند...

 

یاس سپید


برای تمام چشم‌هایی که برای آسایش ما بی‌خوابند، دعا کنید...

 



نوشته شده در یکشنبه 92 اردیبهشت 15ساعت ساعت 12:1 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin