سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

روی خاکهای کوچه جای پایی آشنا می بیند و مشتاقانه در پی صاحبش می دود، درست حدس زده بود؛ جای پای علی ع بود، نگاهش به سلمان که افتاد با تعجب گفت اما در مسیر فقط یک رد پا روی خاکها مانده بود! تو از کدام راه آمده ای؟
- از همان راه که علی ع آمد!
پس رد پا؟!
سلمان لبخند می زند و مرد تازه می فهمد سلمان حتی قدمهایش را هم روی جای پای علی می گذارد!!  سلمان لبخند می زند و مرد تازه می فهمد «سلمان از ماست» یعنی چه...
دوباره مسیر آمده را برمی گردم، روی زمین آنقدر جای پا هست که نمی شود بین آنها جای پای علی ع را پیدا کرد!! رد پاهایی به هر سمت و سو!!
یک لحظه شک می کنم، اصلا آیا علی ع از این مسیر رفته است؟!
دوباره مسیر را بر می گردم، کمی آن طرفتر یک رد پا تنها و غریب مسیر دیگری را رفته است!!
جای پا را دنبال می کنم و می رسم به نخلستان!!
صدای ناله مردی می آید، خوبتر که گوش می دهم می شنوم انگار صدا می گوید: شیعتی إنی غریب...

یا اباصالح



نوشته شده در شنبه 90 اسفند 20ساعت ساعت 11:52 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin