. بعضی وقتها به سرم میزند یک تکه کاغذ بردارم و حاشیه اش را -مثل آن وقتهای بچهتر بودنم!- با مداد قرمز گل گلی نه! قلب قلبی کنم! بعد هم شروع کنم به نوشتنهای غریب! از آن نوشتههای مخاطب خاصدار که از کلمه کلمهاش عاشقی هویداست! از آن نوشتههایی که از لابهلای هر حرفش هزار « تو » میریزد! از آن نوشتههایی که عطر « تو » میپیچد میان سطرهایش و کاغذ و قلم بوی بهشت میگیرد همان نوشتههایی که به گوشهی تمام جزوهها و کتابهایم تعلیق میزنم و استاد فکر میکند حواسم به حرفهای اوست و بیچاره نمیداند که من خیلی وقت است دیگر حواسم به هیچ چیز غیر از « تو » نیست تویی که برای من بهتر از تمام دنیایی بعضی وقتها هوس میکنم کاغذ قلب قلبیم را بردارم و بیاورم بدهم دست خودت شاید از نوشتههای درهم و خط خطیش بفهمی « تو » آخرش کار دادی دست دلم... . من خیلی وقت است قالب شعرهایم عوض شده است.... .
By Ashoora.ir & Night Skin