سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

.

بعضی وقتها به سرم می‌زند یک تکه کاغذ بردارم

و حاشیه اش را

-مثل آن وقت‌های بچه‌تر بودنم!-

با مداد قرمز

گل گلی نه!

قلب قلبی کنم!

بعد هم شروع کنم به نوشتن‌های غریب!

از آن نوشته‌های مخاطب خاص‌دار

که از کلمه کلمه‌اش عاشقی هویداست!

از آن نوشته‌هایی که از لابه‌لای هر حرفش

هزار « تو » می‌ریزد! 

از آن نوشته‌هایی که عطر « تو » می‌پیچد میان سطرهایش

و کاغذ و قلم بوی بهشت می‌گیرد

همان نوشته‌هایی که به گوشه‌ی تمام جزوه‌ها و کتاب‌هایم تعلیق می‌زنم

و استاد فکر می‌کند حواسم به حرف‌های اوست

و بیچاره نمی‌داند که من خیلی وقت است دیگر حواسم به هیچ چیز غیر از « تو » نیست

تویی که برای من بهتر از تمام دنیایی

بعضی وقتها هوس می‌کنم کاغذ قلب قلبیم را بردارم و بیاورم بدهم دست خودت

شاید از نوشته‌های درهم و خط خطیش بفهمی

« تو » آخرش کار دادی دست دلم...

پروانگی 

.

من خیلی وقت است قالب شعرهایم عوض شده است....

.



نوشته شده در شنبه 92 بهمن 12ساعت ساعت 10:50 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin