. فلأندُبنَّکَ صَباحاً و مَساءً و لأبکینَّ بدلَ الدّموعَ دماً پرسید کدام مصیبت است که صبح و شام چنان بر آن میگریید که اشکها بدل به خون میشود، مولای من؟! فرمود: مصیبت اسارت عمهام زینب... . اول صفر است امروز... و اینجا دروازهی ساعات... اصلیترین ورودی شهر.... کاروانی بعد از سه روز معطلی بر در ِ شهر، وارد شام میشود... شهر را آذین بستهاند... بساط جشنی تمام عیار به پاست... پشت بامها... کوچه و پس کوچهها... راهها و بنبستها... تا چشم کار میکند، آدم است و آدم!! تمام ِ مردم یک شهر... تمام ِ اهالی یک شام به تماشا آمدهاند... هلهله است و کف و سوت و برق شادی... و خندههایی به قه قههی مستانه بلند! و سنگهایی که روزهاست از حوالی شهر، گلچین شدهاند! - سنگهایی که هم برای نشانه رفتن مناسب باشند و هم برای زخم انداختن بر هدف!! - و کاروانی غرق ِ ماتم و عزا... و اسیرانی داغ دیده... و اشترانی برهنه... و زنجیرهایی بر گردن و پاها آویخته... و سرهایی بر فراز نیزهها افراشته... و یتیم بچگکانی ترسیده و بهت زده... و نگاههایی پلید در کمین ِ تماشای ماه پارهها... و لرزهای افتاده بر اندام ِ کاروان... و اشکی که رخصت ِ رها شدن ندارد... و زینبی که دخت ِ علی است... و تمام ِ ارثیهی پدری، در نطق دخترش جاری... خاموش باشید اهل شام! مادرتان به عزایتان بنشیند آیا بر مصیبت فرزند پیغمبرتان چنین هلهله به پا کردهاید؟!... . . اول صفر است امروز... هزار سال بیشتر از آن روز میگذرد... و شام هنوز خاموش است... و دنیا هنوز مات و مبهوت... و مصیبتی جاری در گسترهی تاریخ... و الشام الشام الشامی، هنوز جگرسوز... و تفسیری نانوشته بر «کاش از مادر زاده نمیشدم و به شام برده نمیشدم!» و تحیر ِ تاریخ مانده بر «اگر پیامبر سفارش میکرد که بر اهلش ستم کنید، بیشتر از این نمیشد که بر ما ستم روا دارید!» و فقط خدا میداند که در شام چه گذشت بر اهل بیت پیغمبری که مزد رسالتش مودت بر ذیالقربی بود!! . برای مهدی فاطمه عج دعا کنید. . پینوشت: فلأندُبنَّکَ صَباحاً و مَساءً و لأبکینَّ بدلَ الدّموعَ دماً/ زیارت ناحیه مقدسه. شب و روز بر تو گریه میکنم چنانکه اشکم بدل به خون میشود! شخصی امام زمان را در خواب دید و از این فراز ناحیه از ایشان سوال کرد و پاسخ شنید: مصیبت عمهام زینب... . «کاش از مادر زاده نمیشدم و به شام برده نمیشدم!» «اگر پیامبر سفارش میکرد که بر اهلش ستم کنید، بیشتر از این نمیشد که بر ما ستم روا دارید!» اینها دردگفتههای امام زین العابدین است در مصیبت شام! . الشام... الشام... الشام... در حادثهی کربلا کجا بر شما خیلی سخت گذشت؟!
این را امام زینالعابدین در پاسخ آن شخصی فرموده بود که پرسید:
By Ashoora.ir & Night Skin