من اگر پسر بودم... الان اما یک دخترم!! من یک دخترم... جز من کدام پهلوان را می شناسی که تمام کوچه و خیابان ها برایش زورخانه باشند و گود؟! لباس مشکی پهلوانیش را که بپوشد کسی حتی جرات نکند تماشایش کند چه رسد به هم آورد شدن!! آن وقت تمام مرشدهای خدا برایش ضرب بگیرند و هر نگاه پلیدی را که خاک کرد بلند یا زهرا بگویند!! من یک دخترم... ما دختریم... خودمانیم! عجب پهلوان هایی هستیم! بگویید مرشد برای ما ضرب بگیرد...
اسمم حتما علی بود! سید علی...
آن وقت شب ها بعد از مسجد حتما می رفتم زورخانه تا کباده بکشم و میل بزنم و با نفس ِ مرشد جان بگیرم، مرشد علی مولا بخواند و من با ضرب انگشتانش غرق ِ یا علی شوم... میان گود چرخ بردارم و مرشد برایم ضرب بگیرد، مرشد مولا مدد بگوید و من یا علی...
حتما کشتی هم می گرفتم... می شدم یک کشتی گیر با اخلاق... می شدم یک پهلوان تمام عیار!!
من عاشق مرام پهلوانیم...
من اگر پسر بودم... حتما پهلوان می شدم... زورخانه می رفتم و کشتی می گرفتم، و هیچ کس حریفم نبود!! اما با همه ی زوربازویم، خوش خلق بودم و با همه مهربان، برای مادرم هم نوکر !! اصلا پهلوان بودن یعنی همین!!
نه مرشدی برایم ضرب می گیرد و نه من میان گود پا می گذارم! و نه حتی بزن زنگی و نازنفسی و صلواتی و یا علی مددی!
زورخانه رفتن و کباده کشیدن و کشتی گرفتن هم فقط توی خیالاتم پر می کشد!!
زورخانه و تشک کشتی جای ما نیست! اما پهلوان که می شود بود!!
جز من کدام پهلوان هست که حتی سیاهی رخت پهلوانیش به جان حریف رعشه اندازد؟!! جز من کدام پهلوان هست که با این همه زور! خوش خلق است و با همه مهربان؟! برای مادر هم نوکر؟!...
تمام شرق و غرب حتی از سیاهی چادر ما می ترسند، چه رسد به خود ما! تمام نگاه های ناپاک هم از ما می ترسند... عجب زوربازویی داریم...
ما دختریم... دختران چادری... تمام دنیا از ما می ترسند،اما با اینهمه قدرت باز هم مهربانیم و خوش خلق و برای مادر نوکر...
پهلوانی یعنی همین...
By Ashoora.ir & Night Skin