ایوان مسجد نمی دانی چه صفایی دارد.... جلوی محراب زانو که می زنم انگار از همه دنیا رها می شوم... هوای ایوان آنقدر خوشبوست که با هر نفسی که می کشم حس می کنم شش هایم پر از گل می شود....! روحم دور نقش های محراب می پیچد......نگاهم خیس می شود.....قلبم آرام می گیرد.......آواز پرستوها موسیقی لحظه هایم می شود........نسیم آرام می وزد.......مسجد بهشت می شود.......دعایم که هیچ! حتی خودم مستجاب می شوم....... تمامم خوبی های عالم را برای تو می ریزم روی دستان اجابت خدا.... خدایا! گرفتارش کن!............گرفتار گیسوی مهدی زهرا..... خدایا! روزهایش را همه جمعه کن و جمعه هایش را همه انتظار...... پنجره را باز کن....بگذار نسیم بوزد...... زندگیت پر از جمعه باد....
.
.
.
خدایا! زندگیش را پُر کن!..........پر از خودت....
.
.
.
آسمان آمین می گوید........صدای چلچله ها ایوان را پر می کند......نسیم می وزد.....
.
.
.
پنجره دلت را باز کن...بگذار نسیم بوزد....آخر من تمام آیه های خوشبختی را – برای تو - در گوشش تلاوت کرده ام.....
By Ashoora.ir & Night Skin