پدر جان! قبله و محراب پس از تو چه خواهد شد؟ بابا! چه کسی به داد دختر عزیز مرده ات خواهد رسید؟ پدر جان، توانم رفته است، شکیبایی ام تمام شده است. دشمن شاد شده ام پدر! دشمن به شماتتم ایستاده است، و رنج و اندوهی کشنده کمر به قتلم بسته است. پدر جان! گذشت زمان و حائل خاک، اندوهم را کم و کهنه نمی کند، هر لحظه زخم فراق تو تازه است و غم دوری تو نو، به خدا که قلب من عاشقی سرسخت است. ..... خلاصه ای از ترجمه اشعار حضرت زهرا سلام الله علیها در سوگ پدر... (منبع: کشتی پهلو گرفته اثر سید مهدی شجاعی)
پدر جان! با رفتن تو نور از دنیا رفته است و گل های دنیا پژمرده اند.
پدر! بعد از تو ما درمانده شدیم، بعد از تو مردم از ما روی بر گرداندند.
پدر جان! ما به واسطه تو در میان مردم محترم بودیم و نه این چنین خوار و درمانده.
پدر جان! من اینک آماج تیرهای سنگین مصیبت شده ام، مصیبتی که کم نبود، کوچک نبود، ساده نبود، تحمل کردنی نبود، مصیبت طاقت سوزی که آمد و آمد و در خانه مرا کوبید.
پدر جان! پس از تو منبرت را وحشت فراگرفته است.
پدر جان! آن علی، آن ابوالحسنی که محل اعتماد و اطمینان تو بود، پدر حسن و حسین تو بود، برادر تو بود، نزدیک ترین یاور و بهترین دوست تو بود، همان که در کوچکی در دامنت پرورده بودی و در بزرگی برادرش خوانده بودی، همان که شیرین ترین همدل و همراه تو بود، همان که اولین مؤمن، مهاجر و بهترین یار تو بود، او اکنون سخت تنها شده است.
آقای من! اسلام بر تو گریست، اسلامی که با رفتن تو غریب شد، کاش منبرت را می دیدی، منبری که تو از آن بالا می رفتی اکنون ظلمت از آن بالا می رود. مصیبت و اندوه آنچنان بر من مستولی شده است، که اگر پنجه بر گلوی روز می انداخت، شب می شد. من در سایه رحمت و حمایت محمد بودم و تا آن دم که این سایه گسترده بود، من از هیچ چیز نمی ترسیدم، امروز پر و بالم حتی در مقابل فرومایگان ریخته است و می هراسم از ستم، و ظالم را با ردایم دفع می کنم. حتی قمریان هم، شب هنگام بر شاخسار مصیبت من گریه می کنند.
حزن و اندوه پس ازتو، تنها مونس من است و اشک تنها همراه من
By Ashoora.ir & Night Skin