سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

دیدید این نمکی ها رو؟ سوار وانت شایدم با گاری با یه بلندگوی دستی شایدم با داد و بی داد خودشون!!!
آهن پاره، سماور کهنَه، نون خشکیدَه،آبگرمکن ترکیدَه، بخاری اوراقیدَه...(لطفا با لهجه و لحن خودشون بخونید!! باید بگم من تو تکرار اینا استادم، خوب نیست! وگرنه الان صدای خودمو میذاشتم اینجا!! البته الانم با همون حس تایپیدمش شما همونجوری بخونید!!)
خب بگذریم همه این مقدمه چینی ها واسه این بود که بگم دارم میرم مشهد!! دعای کمیل حرم انشاالله انشاالله انشاالله انشاالله انشاالله انشاالله...
بله من دارم میرم مشهد...
خب چشماتونو ببندین منو سوار وانت تصور کنید! نه گاری بیشتر دوست دارم! خب منو با یه گاری تصور کنید، با همون لحنی که گفتم لطفا!:
دل پارَه، حاجت کهنَه، اشک خشکیدَه، بغض ترکیدَه، قلب اوراقیدَه... بده ما بُبُرِم حرم!!
بدو بدو که ما رفتیم حرم!!.....
دل پارَه، حاجت کهنَه، اشک خشکیدَه، بغض ترکیدَه، قلب اوراقیدَه... بدو بدو که رفتُم!!
از بخت بسته تا بخت برگشته!! مسکن و کار و تحصیل و کنکور و..... خلاصه هر گونه التماس دعایی پذیرفته میشه!!  ما با آقا قوم و خویشم هستیم و خلاصه پارتی مارتی هم کلفته!!! بده که ببرم!!!.....
پیوست:
وای امام رضا جونم دستاتو باز کن از اتوبوس که پیاده شم میخوام بپرم تو بغلت!!!! 
نمیدونم منو درک میکنید؟ من هفت ترم مهمون آقا بودم! از وقتی اومدم ایل من بخارای من دیگه نرفتم مشهد وای دارم دیوونه میشم از فرط دلتنگی!!!
انشاالله انشاالله انشاالله شب جمعه حرم وای خدا جونم ممنونتم.....

یا امام رضا...

 



نوشته شده در چهارشنبه 91 فروردین 23ساعت ساعت 5:8 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin