پدر آمده است و تو با یک دنیا شوق آغوش مهرت را برایش گشوده ای. ... این دلنوشته برداشتی آزاد از حدیث شریف کساء می باشد. التماس دعا
پدر از تو عبایی می خواهد تا او را با آن بپوشانی، کساء را با هزار عشق بر پدر می پوشانی و از میانه آن چهره اش را به تماشا مینشینی، چقدر پدر نورانی و زیباست عین ماه شب چهارده! غرق تماشای پدری که حسنت وارد می شود:
- مادر جان شمیم دلنواز جدم خانه را پر کرده است.
- آری نور چشمم و ای ثمره وجودم جدت اینجاست زیر آن کساء
حسن ع مشتاق تر از همیشه نزد رسول خدا می رود و سلام می دهد، کمی جلوتر می رود، به کساء نزدیکتر می شود و اذن می گیرد، پدر آغوش رحمت می گشاید و حسن هم می رود آنجا زیر آن عبا!
حالا حسین هم آمده است، او هم انگار رایحه پاک پیامبر را استشمام کرده است که سراغ جدش را از تو می گیرد، و تو پدر را نشان می دهی به نور چشمت، به ثمره وجودت، به حسینت.
حسین هم نزدیک می رود و اذن میخواهد برای رفتن نزد پدر، پدرت آغوش می گشاید و حسین هم می رود آنجا زیر آن عبا!
چشمت روشن می شود به جمال همسر، آری امیرالمومنین هم آمده و از عطر پیامبر به وجد آمده است، سراغ برادرش رسول خدا را از تو می گیرد و تو با همان مهر و عشق همیشگیت پاسخ می دهی پدر آنجاست زیر کساء!
علی ع هم نزدیک می رود و می شود میهمان پیامبر، علی هم می رود آنجا زیر آن عبا!
حالا تو هم می روی جلو، نزدیکتر می شوی و با همان حیای زیبایت اذن می خواهی، پدر که انگار مدتهاست منتظر توست آغوش مهر می گشاید: بیا دخترم، بیا پاره تنم، تو هم می روی آنجا زیر آن عبا!
حالا شدید پنج نفر! پدر، علی ع، تو، حسن ع، و حسین ع!
پیامبر دست راستش را بالا می برد و دعا می کند برای شما که گوشت و خونتان از اوست، برای شما که غم و اندوه پیامبر در غم و اندوه شما گره خورده است، برای شما که لبخندتان تبسم پیامبر است، برای شما که پیامبر دوست دارد هر آنکه شما را دوست داشته باشد و دشمن می دارد هر آنکه شما را دشمن دارد!
نور است که فواره می زند از زیر آن عبا! وقت آن رسیده تا خدا به شما مباهات کند! حالا این خداست که به عزتش سوگند می خورد زمین و آسمان را جز بر محبت شما، شما پنج نفر زیر آن عبا نیافریده است!
حالا جبرئیل آمده است آنجا زیر آن عبا تا پیام خدا را برساند: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا...
حالا شما پنج نفری که آنجایید زیر آن عبا و هر کس که با شماست رستگاران عالمید، این را از علی ع شنیدم همان موقع که آنجا بود زیر آن عبا...
By Ashoora.ir & Night Skin