سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

تقدیم به تازه عروس وبلاگ فاطمه مقدسی عزیز دلمپوزخند

همهمه راه انداخته بودند... گلخنده و سرود و شادی...

شلوغ کرده بودند...

فرشته ها را می‌گویم!

فرشته های حرم!

همه آمده بودند تا میهمان جشن تو باشند...

یکی برایت مُشک آورده بود و دیگری صدبغل یاس...

یکی روی سرت قند بهشت می‌ساوید و دیگری کنار مادرت نشسته بود تا دلش آرام بگیرد...

یکی آیه های خوشبختی را تلاوت می کرد و دیگری روی سرت نقل و نبات بهشت می ریخت...

فرشته ها آرام گرفتند...

عاقد خطبه را خواند....

و تو از آسمان حرم گل چیدی و از باغ رضوان گلاب آوردی ...

و به مرد ِ زندگیت « بله » ات را هدیه دادی...

دوباره همهمه شد و فرشته ها برایت کف زدند...

و آن خادم خوش رو گلاب آورد و روی ما گلاب پاشید و من یقین داشتم که آقا خودش او را فرستاده...

مجلست خوش بو شد...

عطری شبیه عطر ضریح...

آقا هم آمده بود... شک ندارم...

و تو زندگیت را زیر سقف دارالحجه آغاز کردی تا همیشه یادت بماند باید مقیم دارالحجه باشی...

و بله ات را زیر باران مهر آقا به همسرت تقدیم کردی تا حضرت مهربانی ها مهر و عشق ببارد در لحظه لحظه زندگیت...

آقا خودش هم برایت دعای خوشبختی خواند...

و فرشته ها آمین دادند...

و خدا سند خوشبختیت را امضا کرد...

.

 همهمه راه انداخته بودیم... گلخنده و سرود و شادی...

شلوغ کرده بودیم....

فرشته ها را می گویم!

فرشته های دانشکدهخیلی خنده‌دار

همه آمده بودیم تا میهمان جشن تو باشیم....

و تو با تبسم همیشه مهربانت میزبان ما شدی...

و جشن تو برای همه ما خاطره شد...

خوشبخت باشی عزیزمگل تقدیم شما

.

ما کلا تو مجلس گرمی حرفه ای هستیمشوخی این متنی هست که برای مجلس پونه نوشتم و خودم تو جشنش خوندمش: http://saate15anrooz.parsiblog.com/Posts/146/

و اینم که یه متن دیگه اس که برا پونه جون عزیزم نوشتم: http://saate15anrooz.parsiblog.com/Posts/151/

مجلس منصوره هم که سنگ تموم گذاشتیم من و پونه و محبوبه و فرزانه اول من یه تریپ سخنرانی واسه مهمونا کردم بعدش با رفقا هرچی شعر و سرود و مولودی بلد بودیم خوندیم و ترقه هم ترکونیدمخیلی خنده‌دار 

 



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 13ساعت ساعت 10:52 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin