سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

تقدیم به خواهر عزیزم *قاصدک* که این روزها دلتنگ حرم آقاست...

نگاهم را به ضریح دخیل می بندم و آرام زیر لب می خوانم وَ إن أحَدٌ مِنَ المشرکین إستجارک فاجره...

من... گریخته از بت هایم... به تو پناه آورده ام...

فأجره... پناهم بده...

فأجره حتی یسمع کلام الله... بگذار آنقدر دخیل تو بمانم تا خدا بر من نازل شود... حتی یسمع کلام الله...

من ایمان نیاورده، مشرک شدم....

حتی یسمع کلام الله.... مسلمانم کن....

ذلک بأنهم قوم لا یعلمون.... من هیچ نمی دانم....

کنارم بنشین و با من از خدا بگو...

فاجره... پناهم بده....

فقد هربت الیک و وقفت بین یدیک....

تو بیشتر از آنکه ضامن آهو باشی، ضامن انسانی!

و من اینک انسانیت گریخته از بند نفس را آورده ام تا تو ضامنش شوی....

 وَ إن أحَدٌ مِنَ المشرکین إستجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه ذلک بأنهم قوم لا یعلمون

من ایمان نیاورده، مشرک شدم... راهم بده...

مسلمانم کن...

ثم ابلغه مامنه... مامن من همینجاست... مرا با خودت... مرا برای خودت نگه دار...

بگذار آرام بگیرم...

 انت الکریم من اولاد الکرام... و مامور بالضیافة و الاجاره....

فاضفنی... و اجرنی... مرا از آغوشت جدا مکن...

مرا همینجا... گوشه ی حریمت جا بده... 

اجرنی... اجرنی... 

وَ إن أحَدٌ مِنَ المشرکین إستجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه ذلک بأنهم قوم لا یعلمون/ توبه6

 

پ.ن: بهتر از تو نمی شود که پیدا کرد...

مسلمانم کن  



نوشته شده در دوشنبه 91 مهر 10ساعت ساعت 12:10 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin