سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ* ...

کائنات را خلق نفرمود مگر برای اینکه عبادتش کنند...

وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى*

پیامبرش هرگز جز به اشارت وحی سخن نفرمود...

ذکر علی عباده... این را همین پیامبری فرموده که هرگز جز حق، بر زلال وجودش جاری نشد...

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ.... ذِکر علی عباده... جمع اینها چه می شود؟!...

چیزی جز این که تمام کائنات را برای محبت « علی » آفریده است...

و عزتی و جلالی انی ما خلقت سماء مبنیة و لا شمسا مضیئة و لا فلک یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا لاجلکم و محبتکم...

خدا خودش به عزت و جلالش سوگند می خورد تمام کائنات را بر محبت ایشان آفریده است، محبت آن پنج نفر زیر عبا...
.
.
.
آه ای علی!
ای که تار و پود جانم بر محبت تو در هم تنیده شده است...
ای که ذره ذره وجودم روزی هزار بار در عشق تو می سوزد و خاکستر می شود...
آه ای تمام تمنای من!
آه ای تمام تلاطم وجودم...
آه ای علی... ای آرام ِ جان خسته ام...
 ای عشق تو سرشته در وجودم...

 

قلم به پای نوشتن ِ تو خم می شود ... اصلا این واژه ها نمی توانند « دل » ِ مرا برای تو قصه کنند...

 به پای نامت باز آتش می گیرم و باز خاکستر می شوم... می شکنم و خرد می شوم و به سجده می افتم و تمام وجودم « زبان » می شود و ذره ذره جانم لب می گشاید و تار و پودم پر  می شود از فریاد: الحمدلله الذی جعلنی من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمة المعصومین من ذریة...

تمام آرزوی من...

پ.ن: اصلا چون منی را با نوشتن از تو چه؟!
پ.ن: فقط خدا می داند که من چقدر دیوانه می شوم با ذکر تو...
پ.ن: میلاد تو که می شود من فقط گریه می کنم... اشک بهتر می تواند حرفهای مرا با تو بگوید...
پ.ن: خدایا! تو شاهد باش که تار و پود ِ من بر علی ع عاشق است...
پ.ن:این پست قبلا روی وبلاگ گذاشته شده خودم اینجا نیستم...امروز اولین روز اعتکافه... من الان باید توی مسجد باشم، شایدجلوی ایوون، شاید توی صحن، شاید توی رواق ها... دعا کنید هر کجا هستم بی تاب باشم و غرق اشک...
پ.ن: دعاگوی همه شما هستم دعا کنید مستجاب بشم...



نوشته شده در دوشنبه 91 خرداد 15ساعت ساعت 6:0 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin