سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

امروز طوفان عجیبی شد خیلی عجیب تا جایی که برق قطع شد و درختها نزدیک بود از ریشه بیرون بیان هوا تاریک و پر از گرد و خاک. باد اونقدر فریاد زد و خشمناک توی کوچه ها پیچید که هر لحظه فکر می کردم این دیگه واقعا عذابه!!
ساعتی باد با همین خشم و غضب شهر رو تکون داد بعد یکهو آسمون آروم گرفت، باد خشمگین، نسیم شد، اونهمه گرد و خاک کنار رفت و یه بارون خیلی قشنگ شروع کرد به بوسیدن شهر انگار بارون می خواست از دل زمین درآره اونهمه خرابکاری طوفانو!!

خدای بزرگ، در عرض چند ساعت جلوه ای از عظمت و رحمت خودشو به رخ ما کشید. هوای امروز فقط فتح خرمشهر رو تو ذهنم تداعی می کرد.

طوفان مثل صدام سرمست و پر غرور داد و فریاد راه انداخته بود و برای شهر شاخ و شونه می کشید و انگار قصد داشت چند ساعته شهر رو ویرون کنه مثل صدام ملعون که سه روزه میخواست ایرانو بگیره!!

بارون اما تمام غرش و غرور طوفانو آروم کرد! بارون طوفانو از شهرمون بیرون کرد! بارون همون رحمت همیشگی و بی دریغ و پر سخاوت خدا، شهر رو آروم و خیس و معطر کرد پر از عطر خاکهای نم خورده!
قطره های بارون مثل رزمنده ها پاک و بی ریا باریدند، خودشونو به زمین کوبیدند، خودشونو فدا کردند تا غرش طوفانو ساکت کنند.

بارون انگار همون پیام امام بود: خرمشهر را خدا آزاد کرد...

هوای امروز فقط فتح خرمشهر رو تو ذهنم تداعی می کرد...

پینوشت:
خدایا هزار هزار بار شکرت
خدایا مثل همیشه هوای کشورمو داشته باش
شادی ارواح شهدا صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.



نوشته شده در چهارشنبه 91 خرداد 3ساعت ساعت 7:53 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin