وبلاگ :
ساعت يک و نيم آن روز
يادداشت :
تب ِ عشق...
نظرات :
2
خصوصي ،
20
عمومي
پارسي يار
: 17 علاقه ، 20 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
عليرضا عباسي
سلام
ياد دوره دانشجويي ام افتادم
درد معده امونم رو بريده بود هر جا رفتم خوب نشدم .. تازه از جنوب (مناطق عملياتي ) برگشته بودم . هر کي منو مي ديد مي گفت چقد بوي خدا مي دهي (البته الان کسي اين ادعا رو نداره )
تصميم گرفتم 3 روز پشت سر هم روزه بگيرم !
با اون معده با اون وضع !
خلاصه با تمامي کاستي هاي دورهء دانشجويي نيتمون رو انجام داديم
و ديگه اين مريضي سراغمون نيومد
پ ن : ياد بگيريد ... :دي
قلمت با برکت باشه و خدا اين خاکريز محکم رو هميشه حفظ کناد
پاسخ
سلام خاطره قشنگي بود، ممنونم:).... ممنونم از لطف شما... براي قلمم دعا كنيد براي نورانيت و اخلاصش....:(.... حضور شما براي ما مايه مباهاته:)