سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

 

 جانم فدایت یا امیرالمومنین

*ما از دلاوری ها و پهلوانی های شما بسیار شنیده ایم؛ اما داستان رشادت های شما، از زبان خودتان بسیار شنیدنی تر است، لطفًا برایمان از جنگ آوری هایتان بگویید؟
تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده و از ضربت شمشیر نهراسانده اند.
به خدا سوگند! از پای نمی نشینم و قبل از آن که دشمن فرصت یابد، با شمشیر آب دیده چنان ضربه ای بر پیکر او وارد می سازم که ریزه های استخوان سرش، پراکنده شود و بازوها و قدم هایش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد.[1]

*گاهی روبه رو شدن با انسان های بزرگ، برای ما استرس زاست، به عنوان امیر المؤمنان دوست دارید شیعیانتان با شما چگونه  ارتباطی برقرار کنند؟
پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن می گویند حرف نزنید و چنانکه از آدم های خشمگین کناره می گیرند، دوری نجویید و با ظاهر سازی با من رفتار نکنید و گمان مبرید اگر حقی به من پیشنهاد دهید بر من گران آید، یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم؛ زیرا کسی که شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن برای او دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق یا مشورت در عدالت خودداری نکنید؛ زیرا خود را برتر از آن که اشتباه نکنم و از آن ایمن باشم نمی دانم؛ مگر آن که خداوند مرا حفظ فرماید. پس همانا من و شما بندگان مملوک پروردگاریم، که جز او پروردگاری نیست[2]

  *لطفا از سوگ پیامبر بگویید؟
رسول خدا در حالی که سرش بر روی سینه ام بود قبض روح گردید و جان او در کف من روان شد. آن را برچهره خویش کشیدم. متصدی غسل پیامبر، من بودم و فرشتگان مرا یاری می کردند، گویا در و دیوار خانه فریاد می زد. گروهی از فرشتگان فرود می آمدند و گروهی دیگر به آسمان پرواز می کردند. گوش من از صدای آهسته آنان که بر آن حضرت نماز می خواندند پر بود؛ تا آنگاه که او را در حجره اش دفن کردیم، چه کسی با آن حضرت در زندگی و لحظات مرگ از من سزاوارتر است؟[3]

*پس از پیامبر گرامی اسلام و حوادث بعد از رحلت آن حضرت، چرا سکوت فرمودید؟
این سکوت که برگزیدم از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم، که اگر بازگو کنم مضطرب می گردید؛ چون لرزیدن ریسمان در چاه های عمیق. همانا می دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت، من هستم. سوگند به خدا! به آنچه انجام داده اید گردن می نهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمین روبه راه باشد و از هم نپاشد و جز من به دیگری ستم نشود. پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن حرکت می کنید پرهیز می کنم.[4]  


[1]  . خطبه  174

[2]. خطبه 216
[3]. خطبه197
[4]. خطبه74

 



نوشته شده در دوشنبه 91 فروردین 28ساعت ساعت 12:18 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin