فرق زمين را تا ثريا تازه فهميدم
او گرم ناز و من تمنّا تازه فهميدم
پرسيدم از وابستگي و عشق فرمود:
چيزي شبيه در به لولا ، تازه فهميدم!
درد و بلا دارم ولي گرمم نفهميدم
عاشق شدم ازپيش و حالا تازه فهميدم
در خانه ام مي گفت:"خواب قصر مي بينم"
يک تنگ و ماهي و تقلّا... تازه فهميدم
دنبال خوابش رفت و با لبخند ترکم کرد
شيريني ِ تلخي ست حلوا تازه فهميدم
سلام نه به جان خودم تو خفنينگ تريني...
من خدائي ش خيلي از مدل و سبک نوشتار تو خوشم مياد در حد تيم ملي ...دلت هميشه انشاله شاد و زندگيت هميشه معنوي انشاله
فقط عاشقي است که روزمرگي ندارد!
توي دل خودش هر روز يک زايندگي و يک بالندگي دارد!
تحول از اين بزرگتر؟!
آدم عاشق شود
بعد مثلا بيتاب شود
بيخواب شود
گريه کند
بيخوراک شود
دلتنگ شود
شبها خواب معشوقش را ببيند!
سلام خواهر
تو از نظر من خفنينگ ترين وبلاگ نويسي (طرح خوشحال کردن تو با جملات قلمبه سلمبه)خوبي خواهرم ؟مثل هميشه دست گلت درد نکنه ...در حد المپيک عالي بود..دعا يادت نره خانمي ..
سلامثبت نام شروع شدخبردارين؟:)