• وبلاگ : ساعت يک و نيم آن روز
  • يادداشت : عقدكنون:)
  • نظرات : 5 خصوصي ، 17 عمومي
  • پارسي يار : 8 علاقه ، 2 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاطمه مقدسي 

    سلام عزيزم. واي خداي من چه لحظه خوبي بود. به خدا فقط دلم به همين يه چيز خوشه که خود آقا ما رو به هم رسوند. تو اين قضيه خيلي راز و رمز برام روشن شد که گوشه نگاه آقا کمترينش بود. خدا و ائمه خيلي بهم دادن. خيلي بيشتر از اونيکه لايقش باشم. از تو دوست عزيزم که باعث يادآوري شيرين ترين و قشنگترين لحظه زندگيم بودي ممنونم و از همه بچه هايي که اون روز کنارم بودن ممنونم. راستي اون فرشته کنار مامانم کي بود؟؟؟ من اون روز اصلا هيچ حواسي نداشتم.
    پاسخ

    سلام عزيزم:)... قابلي نداشت:)... يكي از فرشته هاي حرم بود ديگه:)