وچقدر فرومايه مي شوي تو اي انسان وقتي براي به دست آوردن دل شيطان خويشتن خويش را فرمانبردار او قرار ميدهي.
نام تو شاهين ولي شكلت حمار
فضله سگ مي شود بهرت ناهار
همچو سگ دنبال مرداري كثيف
زوزه ها داري ومي گردي خمار
موشي وازترس در سوراخ خويش
مي شوي مخفي نگردي آشكار
چون سگان با استخواني زنده اي
استخوان خوردي وگرديدي تو هار
همچو خوكان ميخوري مدفوع خويش
اينچنين گرديده اي تو خوار وزار
گررسد دستم به تو اي خوك پست
ازتو اي بي شرم درمي آرم دمار
بقيه شعر رابگذاريد فكركنم بعد مينويسم. بالبداهه سروده شد كم وزيادش راعفو كنيد. اللهم العن شاهين شيطاني