وبلاگ :
ساعت يک و نيم آن روز
يادداشت :
براي يه رفيق آسموني
نظرات :
6
خصوصي ،
37
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
اينجا مدير خود آقاست...
کاش با هم آن ميشديم خيلي دلم ميخواست باهات کل کل کنم!!!! واي به حالت اگه پست بعديت طول بکشه!!!! هرچند به عروسا اميدي نيست!!!!!
پاسخ
بابا اون مال سه هفته ي اول بود.خداييش صبح تا شب دست و دلم به هيچ کاري نمي رفت.البته الان بلکه هم اون حسه بيشتر باشه ها! ولي خب,حالا ديگه آقامون هر روز زنگ ميزنه:چي کار کردي؟پايان نامه ات چي شد؟صبحا زودتر از خواب بيدار شو...خلاصه,يه آقا بالا سري داريم ماه نداره!از خوشگلي تا نداره! اينه که ما هم کم کم داريم به خودمان مي جنبيم!