پيام
+
گفت رسيديم نجف!
حرفش هنوز تمام نشده بود که باز مثل بچهها خودم را زود لو دادم!
دلم يکهو لرزيد و قل خورد و از چشمهايم قطره قطره آمد پايين!
ادامه نداد!
خودش فهميد ادامه اگر بدهد تمام ميکنم!!
« رسيديم نجف. »
همين يک حرف، خودش براي من يک روضهي داغ بود!
رسيديم نجف...
رسيديم نجف...
رسيديم نجف...
نجف...
ن ج ف...
نجفــــــــــــــــــــــــــ........
.....
دارم تمام ميکنم...
.

تشنه...
92/2/27
ساعت يك و نيم
روحي لک الفدا...
خادمة الشهدا
:(
تبسم بهار ♥
:(:(:(
پر واز بانو
ن ج ف..........نامي شبيه نينوا...........:(
ساعت يك و نيم
:(
مهسا خانوم
زيارت نصيبت
ساعت يك و نيم
:(
علوي-12
خبرت هست که بي روي تو آرامم نيست...
علوي-12
علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي، علي سلام الله عليه،...ذکر علي عباده
ساعت يك و نيم
علي....
هادي قمي
تمام کرديم.
سيدمحمدرضا فخري
ياعلي... نامدگان و رفتگان، از دو کرانه ي زمان / سوي تو مي دوند هان! اي تو هميشه در ميان/ آه که مي زند برون، از سر و سينه موج خون / من که چه کنم از درون، دست تو مي کشد کمان...