پيام
+
سرش را انداخت پايين!
با هزار شرم گفت:
فاطمه جان!
مردم آمدهاند
ميگويند
آزارشان ميدهد
صداي گريهات...
.
.
.
رفت بيرون شهر تا کسي گلهاي نداشته باشد!
مينشست زير سايه يک درخت خشکيده!
همانجا گريه ميکرد!
.
.
.
آمدند درخت را قطع کردند!
.
.
.
مشکل با صداي گريه نبود!
مشکل با خود ِ فاطمه بود!
ميخواستند اصلا نباشد روي زمين خدا...
.
ميراب عطش
92/2/27

ساعت يك و نيم
يا زهرا....
ساعت يك و نيم
يا زهرا....
6-عشق
يا زهرا...
ثانيه ها...
يا زهراااا.... :(
سيرت پيشگان
يا زهراااا....