شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ شوهرش را از خانه بردند. رفت ايستاد روبه‌روي مسجد گفت به خدا قسم اگر پسرعمويم را رها نکنيد نفرينتان مي‌کنم. هنوز کلامش تمام نشده ستون‌هاي مسجد شروع کرد به لرزيدن! . . سلمان آمد کنارش گفت علي پيغام داده به شما بگويم مبادا نفرين کنيد. فاطمه حرف علي را که شنيد برگشت. ستون‌هاي مسجد آرام گرفت...
* کميل *
يا زهرا (س) ......
يا زهرا...
يا زهراااا
*آسمان*
يا زهرا (س) ....
*پوريا*
يا زهرا (س) ...... - * كميل *
:-((سلام خانم يک و نيم ...محرم نزديکه دعا کن براي ما ..
خيلي وقت پيش اين ماجرا رو خوندم از اون موقع دلم خون است براي ان روز و چشمم اشک :( و لعنت خدا بر قوم ظالمان!
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top