پيام

ساعت يك و نيم
91/8/2

+ [وبلاگ] بوي جوي موليان... بيش از يک ماه است در مشهد مانده‌ام و مشغول ترقي شده‌ام! اما حتي يک شب هم نيست که خواب ِ خانه و کاشانه رانبينم! فکر ِ ولايت يک لحظه هم از سر بيرون نمي‌رود! پيامکي از مادرم رسيد. لبريز از مهر: « خوش به حالم که من تو را دارم، تو که از عطر عشق سرشاري و باايماني.... دخترم دوستت دارم.» اس‌ام‌اس مادر با من همان کرد که شعر و چنگ رودکي با امير ساماني!

2-خوشبختی 91/8/3

آخييييييي.....سايه شون بر سرتون مستدام....

ممنونم قافيه جانم:)

خب برم ديگه:) ديشب مثلا خداحافظي كردم:) اين پست رو مخصوص زدم واسه اونايي كه وبلاگمون ميان ولي پيام رسان نميان

به به مي بينم شيطونه آخر کار خودشو کرد :) امان از وسوسه شياطين

به به مي بينم دختر عموم زده متن استاد محمدبهمن بيگي رو به چه روزي درآورده :)پيروز باشي:)

عطرياس همه كه پيام رسان نميان:) براي دوستاي وبلاگيم نوشتم:)

بله دختر عمو:) چه مي شود كرد:))

:)) بنده خدا استاد من خوندما کامنتم رو اين جا گذاشتم :) ما نيز به روزيم!:دي بعد از سال ها کليک رنجه بفرماييد منور کنيد اين کلبه مجازي حقير رو ! صله رحم فضيلت دارد!

چشم دختر عمو جان:) ضمن اينكه ما آمده ايم وبلاگ شما پيش از اينها و بيش از اينها:)

کي کجا هوم؟بام؟شيبدار؟

ديگه رفت تا بعد عيد

اينجا رو يادت رفت تصحيح کني (آيکون نخودي خنديدن) :))

خوشا به حالتون