پيام

ساعت يك و نيم
91/7/14

+ من بودم و بابا... مادرم هم بود... درهاي حرم باز شد... هيچ كس نبود... هيچ كس... دور ضريح خالي بود خالي ِ خالي... رفتم جلو دست هايم را به ضريح دخيل بستم... انگشتانم دور شبكه هاي ضريح حلقه زد و جان گرفت... بعد از عمري حسرت و فقط نگاهي از دور بالاخره دستم به ضريح رسيد... . خواب ديدم:( بالاخره دستم به ضريح رسيد...

ساعت يك و نيم 91/7/16

*خواب ديدم.... همين...:(*

زيارتتان مقبول....

ممنونم هور عزيزم

ممنونم مسافري از... بزرگوار

زيارت قبول...جاي ما خالي :)

سلام دختر عموجان:) بله جاي شما خالي:)

عليکم سلام دخترعمو :)

و البته در بيداري هم ديشب حرم بوديم:)

خدا رو شکر باز دستتون تو خواب رسيد , خيلي ها هنوز تو خوابم دستشون به حرم نميرسه , ولي دست من که هميشه ميرسه , البت يه مشت مال حسابي دوستان مارو ميدن , ولي ماهم کم نمياريم :))

انشاالله تو بيداري ببينيد ضريحو به زودي زود

انشاالله كه ميشه هم تو بيداري هم توي خواب

ممنونم لطف داريد شما. انشاالله هر وقت برم حرم نائب الزيارتون هستم. من دانشجوي مشهدم:)

:))... من كلا هر وقت مي رم حرم براي تمام بچه هاي نت دعا ميكنم. انشاالله شما هم مارو دعا كنيد

خواهش ميكنم:) ياعلي

*سلام ... برگزيده شد*

سلام ممنونم

سلام چقدر زيبا :) خدا خيرتون بده

سلام ممنونم بزرگوار... سلامت باشيد انشاالله

خواباتونم عين خودتون ماهه

خواباتونم عين خودتون عجيب غريبه :)

خيره انشاء الله