پيام

ساعت يك و نيم
91/6/7

+ خ...و...ش...ب...خ...ت...ي... راستي خوشبختي يعني چه؟ جدا خوشبخت يعني که؟ خوشبختي يعني همين بابا، يعني همين مامان يعني اين خانه يعني اين خانواده... خوشبختي يعني لبخند مامان، يعني نگاه بابا... خوشبختي يعني مسير خانه ما تا مسجد... خوشبختي يعني نماز مغرب جلوي ايوان وسط صحن... يعني همين نسيمي که آرام چادرم را مي دهد تاب... ادامه در وبلاگ...

*هور* 91/6/14

جانم چه فيد مظلومي شدي تو:)))

قديمي نبود ؟ :)

چرا از پستاي خيلي قديمي من بود طرح گرد و خاك گرفتن از نوشته هاي قديميه:)

چه کار جالبي ... ساعت يک و نيم آن روز ... (آيکن بين المللي شدن) :)

دستتون درد نكنه هم پاي مدركمون امضا كرديد هم وبلاگمونو ثبت كرديد:)

اينا وظيفه يک افسر جنگ نرم ميباشَد :)

آيكون احترام نظامي گذاشتن:)

شما بايد بشينيد و دعا کنيد :)

چرا؟! از نشستن و دعا كردن كه كاري درست نميشه!!

براي رزمنده ها ديگر ....

از دعاي تنها كاري پيش نميره من خودم بايد رزمنده باشم و بعد براي رزمنده ها دعا كنم. منم افسر جنگ نرمم آقا فرمودند دانشجوها نفرمودند دانشجويان آقا... پس منم افسرم:)

در افسري شما شکي نيست جمله معروفم رو بگم ؟ ساعت يک و نيم آنروز .......

:))) بايد بريم تو كار فرماندهي:))

خب بريد کسي جلودارتونه ؟

نه كسي جلودارمون نيست مشكل اينجاست كه كسي پشتمون نيست:)) فرمانده كي بشم؟! :))

مي خواين يه اتاق بزنيد ... با يه نام و يه فعاليت موثر :) براتون يارکشي هم مي کنيم ... پوريا اصلا خودش مي شود شواليه ... :)

خب بزنيد مديريت و هدايتش هم دست خودتون:)))... آقا پوريا داداش پونه خانوم وبلاگ ماست ما با هم آشنايي نزديك دايم ايشون نوجوون بسيار فهيمي است... از ادب و تواناييهاش ميتونيد خوب استفاده كنيد

قرار بود شما فرمانده بشيد

ما فعلا بر همين ارتش حقيقي اي كه داريم فرماندهي كنيم ارتش مجازي بماند:)

باشد پس شعار ندهيد لطفا :)

:)))