شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [تلگرام] تازه فهميد چه روزي به سرش آمده است يا که بهتر چه به روز پسرش آمده است پسر دسته گلش را چو گل پرپر ديد هر طرف را که نظر کرد خاک و خاکستر ديد مثل مه پاره ي افتاده به خاک است تنش در هم آميخته خون و بدن و پيرهنش نه توانست بغل گيرد و نه بوسه زند نه توانست بماند نه از او دل بکند زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود اربا اربا دل باباي پسر بود شهر مانده است و پدري که زمين گير شده تن صدچاک پسر ديده، پدر پير شده ارتفاع بدنش تا به زمين کم شده بود همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود پسري مانده به خاک و پدري مي نگرد مانده حيران که چگونه بدنش را ببرد چون که اين چاک ترين جسم ميان شهداست مدد از کل جوانان وطن خواست… @jane_mohammad
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top