وبلاگ :
ساعت يک و نيم آن روز
يادداشت :
قرآن جيبي من...
نظرات :
4
خصوصي ،
21
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پوريا
پونه گفت بيام اين نوشته رو بخونم , والا شما چه هديه هايي مکيدين , بعضي ديگه چه هديه هايي ...
نوشتتون خيلي قشنگه , ولي الان خودتون هيچي ندارين که :)) شما حرم هر ساعت ويزيت ميکنين :)) هر اتفاقي ميفته که شما ميرين حرم :)) خوشا به سعادتون :))
پاسخ
من دائم الحرمم ديگه:))) حيفه آدم مشهد باشه و هر اتفاقي بيفته نره حرم:)) نه بابا همچين سعادتمند هم نيستيم زيارت با معرفت خوبه... هر چند همينطورشم سعادتي است بس عظيم... دعاگوييم دعا بفرماييد:) حالا چرا گفت بخونيد؟!