• وبلاگ : ساعت يک و نيم آن روز
  • يادداشت : بصيرت
  • نظرات : 3 خصوصي ، 26 عمومي
  • پارسي يار : 6 علاقه ، 2 نظر
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام. اي کاش ما هم همچون سلمان جا پاي علي مي گذاشتيم . اي کاش
    پاسخ

    سلام... اي كاش...
    در مورد بصيرت مثال و مطلب خيلي خوبي بود..
    البته من هم اول پست قبلي رو خوندم اما باز هم همون حرفم رو تاکيد مي کنم که در نتيجه ي بصيرت ما بايد عمار گونه باشيم..
    يعني جايگاه حق رو به مردم نشان بديم و بفهمانيم
    اونوقت اينکه در مقابل قلب پاک و سليم گردن کج مي کنه
    الان خيلي ها نمي دونن وقتي مي گي ولايت فقيه يعني چي!
    و حتي اين سخن رو نمي تونن هضم کنن که:
    ولايت فقيه ادامه ولايت رسول الله است ... يعني چي!

    پاسخ

    ممنونم از توجهتون بزرگوار

    سلام....واقعا مطالبتون خيلي باارزش و خيلي قابل خوندن هست....آفرين ...شيوا بيان کردين...موفق باشيد و انشاالله از اقيانوس بصيرت مولايمان عباس بي بهره نمانيد.
    پاسخ

    سلام واقعا ممنونم از نظرات لطف شما بزرگوار.... ممنونم از دعاي خير شما
    + سجاد 
    سلام جناب آقاجاني قصد چوب کاري و اينجور صحبتا را نداشتيم. موفق باشيد.
    بصيرت يعني اين ، چشم امام من
    خيلي تشکر
    پاسخ

    قربانت

    بسم الله

    سلام خواهر خوبم

    خيلي عالي گفتي

    ان شالله خدا به همه ما بصيرت حقيقي رو عطا کنه

    موفق باشي

    التماس دعا

    در پناه حق

    پاسخ

    سلام عزيزم ممنونم...انشاالله... چشم شماهم مارو دعا كن حق همراهت
    ولايت مداري در مقام عمل موجب مي شود که مومنين دچار تفرقه نشوند و البته ولايت مداري در مقام عمل است و چه بسا کسي در حالي که از ولي تبعيت مي کند، پايه هاي پندارش در مورد ولايت و لزوم اطاعت از وي سست شده باشد ولي بصيرت در مقام انديشه موجب مي شود تا همواره ولايت مداري مورد ايمان باشد و نه تنها خود فرد را مقيد به ولي مي کند بلکه موجب مي شود که سايرين نيز گرد ولايت جمع شوند.

    سلام بر همه ي نظر گذاردگان به خصوص آقا سجاد که کلي هم مارا چوب کاري کرده است.

    بر اساس نظر امام خميني ولايت فقيه همان ولايت رسول الله است و در مطالبي که در خصوص ولايت مداري نوشته ام بين آنها فرقي نگذاشته ام.

    بحث ديگر اين که هميشه کساني هستند که جايگاه ولايت را چه ولي معصوم و چه ولايت فقيه را تضعيف مي کنند و يا اين که با ايجاد شبهه مردم را نسبت به ولي بي اعتماد مي کنند.

    حتي هميشه کساني هستند که حرف ولي را تحريف مي کنند و يا به نفع خودشان تأويل مي کنند، کافي است نگاهي به تيترهاي روزنامه هاي متضاد در خصوص سخنراني هاي رهبري بفرماييد تا ببينيد که چگونه مي خواهند حرف ولي را مورد سوءاستفاده قرار دهند.

    در زمان امام معصوم نيز کساني خودشان را امام معرفي مي کردند و حال اين که دروغ مي گفتند و شناخت ولي خود محتاج مي شد به بررسي و حضور در جلسات مناظره اي که براي اثبات حقانيت ايشان تدارک ديده مي شد.

    هم اينک کساني هستند که با ايراد شبهاتي به عملکرد رهبر ابتدا سعي مي کنند صلاحيت ايشان را زير سوال برند و بعد هم اصل ولايت فقيه را به چالش بکشند.

    و اما اينجاست که اهميت بصيرت و ولايت مداري مشخص مي شود، دو بازويي که در تبيين حق و باطل باهم عمل مي کنند. بصيرت موجب مي شود تا انسان ميان اين همه شبهات و سوالات بتواند هم خودش را و هم ديگران را پاسخ گويد و بتواند دين خود را حفظ نمايد.


    خطاب به دوست عزيزم سياوش جان آقاجاني.
    ابتدا کمال پوزش و عذرخواهي را از صاحب وبلاگ دارم که به جاي ارائه نظر حرف طولاني ميزنم و خطاب به شخص ديگري صحبت مي کنم.
    جناب آقاي آقا جاني سلام. بسيار از مطلب و نظر زيباتون استفاده کردم. ممنون زيبا بود و تأمل برانگيز.به عنوان کوچکتر و شاگرد شما چند نتکته اي به عنوان درسي که خدمتتون تحويل ميدم عرض ميکنم.
    بله همواره ولايت معصوم در دسترس است.چرا که هم امام ما زنده هستند و هم قرآن و هم کتاب شريف نهج البلاغه مصداقي از وجود و ولايت امام در جامعه کنونيست.(بنده اصلا هيچ کاري هم با ولايت فقيه و اينجورصحبتا هم ندارم)
    انبار شدن شبهات روي هم دليل بر مطمئن نبودن به ولايت مداري نيست.چرا که حل شبهات و پاسخ به آن مقوله اي جداست.
    بحث اصلي بنده اينجاست(نميگم بنده منکر ولايت و ...درجامعه امروزي هستم)شما بحث ولايت مداري درجامعه امروزي را به ولايت مداري مربوط به دوران امام و معصوم و آنچه که مربوط به معصوم است خلط کردين.تعريف شما در مسائل سياسي کشور از بصير کيست؟از ولايت مدارچيست؟ اصلا از فتنه چيست؟از ديد شخصي ما عده اي در جامعه بي بصيرت هستند.
    کدام ولايت مدارعلي(ع)در هر برهه از زندگي گليمش را از آب کشيدبالا؟
    از تبيين و تحليل شما از بحث بصيرت و ولايت مداري بسيار استفاده کردم ضمن اينکه تعريف نويسنده وبلاگ هم بدون اشکال است.بالاخره تحليل و برداشت شخصي است از معناي بصيرت.
    ممنون
    پاسخ

    سلام ممنونم از شما جناب رحيمي. جمع بين نظر شما و ايشون خودش يك پست عميق و دقيق ميشه به هر حال از هر دو بزرگوار كه بنده رو راهنمايي كردند ممنونم
    سلام
    عالي بود بسيار عالي ...
    خدا به همه ي ما بصيرت بده ان شاء الله در فتنه ها از شرّ شيطان در امان بمونيم.
    پاسخ

    سلام فاطمه جانم ممنونم عزيزم لطف داري.... انشاالله
    + مريم 
    با اجازه اين پستتون را فردا ميگذارم تو وبلاگم
    خيلي خوشم اومد ازش
    خدا شما را عاقبت بخيرتون کنه و حفظتون کنه در دنيا و آخرت
    http://lifesky.persianblog.ir/
    پاسخ

    سلام مريم جان خواهش ميكنم اجازه هم نمي گرفتي هيچ اشكالي نداشت استفاده از مطالب اين وبلاگ حتي بدون ذكر منبع جهت خدمت به آقا امام زمان هيچ اشكالي نداره اينو گوشه وبلاگمون نوشتم عزيزم... بازم ازت ممنونم.... ممنونم خواهرخوبم بابت دعاي خيرت
    سلام بر شما.
    الان مي نويسم: دوست من، شما مفهوم ولايت مداري را تبيين مي فرماييد و نامش را بصيرت گذاشته ايد. ولايت مداري و بصيرت دو مفهوم بسيار مهمند که انسان را به سعادت مي رسنانند. انسان در زماني که به ولايت معصوم رسيد مي تواند با تبعيت محض از او به سعادت برسد اما آيا همواره ولايت معصوم در دسترس است، آيا همه في ذاته ولي را مي شناسند؟! پاسخ نه است، حضرت سلمان بدون بصيرت به ولايت نمي توانست برسد. بصيرت هم انسان را به ولايت مي رساند و هم در مسير ولايت نگاه مي دارد. تبعيت محض و بدون چون و چرا از ولي انجام شدني است اما اگر شبهات روي شبهات بدون پاسخ انبار شوند، نمي توان به ولايت مداري مطمئن بود. قرار نيست اول چرا بگوييم و بعد اطاعت کنيم من هر گز چنين حرفي نزده ام اما قرار نيست پس از عمل هم از پاسخ به شبهات فراري باشيم. دوست من بسياري از کساني که ولايت مدار بودن روزي در مقابل ولايت ايستادند و دليلش همين بي بصيرتي بود چرا که کم کم، شبهات و سوالاتي برايشان پيش مي آمد بدون اين که دنبال دليلش بروند. دوست من نبايد با کلمات بازي کرد. همانطوري که در قرآن بارها و بارها از ولايت و تبعيت از ايشان سخن گفته شده است، بارها و بارها و بارها از اهميت تفکر و ديدن و شنيدن سخن گفته شده است، نکند براي تبيين معني عميقي مانند ولايت مداري يک معني ديگر به نام بصيرت را ذبح کنيد. ولايت مداري و بصيرت دو بال لازم براي سعودند. حضرت سلمان در جايي که حتي حضرت علي حضور نداشت نيز همان مي کرد که اگر حضرت علي مي فرمود و اين بصيرت است که بدون اين که ولايت همه چيز را ريز به ريز به انسان بگويد تا بفهمد، بتواند خودش تبيين کند و البته جايي که دستور صريح بود نيز بايد بر اساس دستور عمل کرد. در داستان فتنه امام خامنه اي بيش از اين که دنبال ولايت مدارها باشد دنبال بصيران بود و از بصيران مي خواست تا صحنه را براي مردم شفاف کنند و اين در حالي بود که ولايت مداران فقط گليم خودشان را مي توانستند از آب بکشند ولي بصيران جامعه را شفاف کردند و فتنه را خاموش.
    مطلب ديگرم هم که به اين مطلب ربطي نداشت اين بود که دوست من: عبارت "اينجا مدير آقاست" را فقط جايي بايد بکار برد که از بي عيب و نقصي مطالب مطمئن باشيم، نکند که اشتباهات ما که همگي خطاکاريم و صاحب اشتباه را به نام بزرگان مان بنويسند.
    پاسخ

    سلام عليكم. ممنونم از نظر بسيار ارزشمندتون حقيقتا بهره بردم و استفاده كردم ممنونم بزرگوار // قرار نيست مطالب اين وبلاگ رو آقا بنويسند كه خطا به نام ايشون ثبت بشه....


    سلام.

    احسنت

    واقعا عالي بود مليحه جان

    پاسخ

    سلام ممنونم تبسم جونم
    سلام و ممنون، دوست من، حضرت سلمان قبل از اين که به ولايت برسد به بصيرت رسيد، بصيرت سلمان بود که او را به حقانيت ولايت مومن کرد و هميشه همين است کسي که بدون بصيرت پشت ولايت حرکت کند تضميني براي بقاي او وجود نخواهد داشت، به عنوان مثال برخي ياران معاويه آنچنان در ولايت پذيري معاويه محکم بودتد که حضرت امير حسرت چنين ياراني را مي خورد و البته تا بصيرت نباشد حتي درک صحيحي از ولايت نخواهد بود و حضرت امير ميگفت که از من بپرسيد چرا که تا ندانيم بر راه حق محکم نميمانيم و. هيچ تضميني براي ورود شبهات به دل وجود ندارد مگر با افزايش بصيرت و البته سلمان بصير بود چون حتي جايي که حضرت امير حضور نداشت آن ميکرد که حضرت امير ميخواست پس همانطور که در مطلبم گفتم انسان بصير امر ولي را از. دل ولي ميشنود و غير بصير حتما بايد از زبان ولي بشنود. دوست من شما بيش از اين که در مورد بصيرت بنويسي در مورد ولايت مداري نوشته اي و حال اينکه فرد ولايت مدار پيرو و دنباله رو است و بصير جاده صاف کن و علمدار، دوست من رهبرما در جريان فتنه فرياد ميزد بصيران را فرا ميخواند تا آشکار کننده حق از باطل باشند و حال اينکه غير بصيران در بهترين شرايط فقط گليم خود را از آب بيرون کشيدند.
    سه نقطه يعني : جمله خيلي حرف داشت ... البته در بيسواديمون شکي نيست ...
    پاسخ

    اين چه حرفيه جناب عباسي؟! توضيحي كه در ادامه پاسختون نوشتم به خاطر اين نبود كه فكر كردم شما متوجه نشديد! نخير فقط خواستم شرح بيشتري داده باشم كه تو پستم نبود اونجا نوشتم:))
       1   2      >