وبلاگ :
ساعت يک و نيم آن روز
يادداشت :
حضرت غوغا...
نظرات :
1
خصوصي ،
19
عمومي
پارسي يار
: 13 علاقه ، 4 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پوريا
خيلي زيبا بود , من قبلا" نخونده بودم , من تو يک مجلسي شنيدم , که موقعي که چهره ايشان مثل پيامبر بود , سپاه دشمن به يکباره عقب کشيد , ولي , حضرت علي اکبر ميگوين , من نوه ي علي (ع) , و واي از دشمني هاي با علي...
پاسخ
ممنونم... التماس دعا... وقتي اباعبدالله ايستادند جلوي سپاه فرمودند چرا با من ميجنگيد و پاسخ آمد: بغضا لابيك... به خاطر بغضي كه از پدرت علي داريم...:(