• وبلاگ : ساعت يک و نيم آن روز
  • يادداشت : نغمه رستگاري...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 13 عمومي
  • پارسي يار : 2 علاقه ، 4 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    روزگاري بود ميوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگي اش آلوده ، سايه هاي ترس شانه هاي بردگان را مي لرزاند . تازيانه ستم ، عاطفه را از چهره ها مي سترد . تاريکي ، در اعماق تن انسان زوزه مي کشيد و دخترکان بي گناه ، در خاک سرد زنده به گور مي شدند . و در اين هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ايستاد و زمين در زير پاهاي او استوار گرديد . بعثت رسول اکرم مبارک باد .
    پاسخ

    سلام عليکم جناب خالدي عيدتون مبارک ممنونم بسيار زيبابود نويسنده اش کيه؟! التماس دعا