نظرات ياداشت چشم، حتما... - ساعت يک و نيم آن روز

سلام و ادب
خيلي نظر شخصي جالبيه و البته مفيد براي ديگران ولي من ياد يک خاطره اي انداخت که گفتم اگر بگم شايد جالب باشه. چرا که بسيار مرتبط با مطلب شماست. يک بار درب ورودي مسجد آيت الله بهجت (ره)ايستاده بودم و منتظر آقا بودم (خدا رحمتشون کنه)که ايشون اومدند و همين طور که کنارشون ايستاده بودم يک خانمي با آه و ناله اومدند و خطاب به ايشون از پشت سرشون چند دفعه گفتند تو را به خدا بچم و دعا کن مريضه. يک دفعه آقا برگشتند سرشون را به زير انداختن و گفتند چشم حتما دعا ميکنيم. تا دو سه جمله اول مطلبتون را خوندم انگار اين قضيه داشت برام دوباره تکرار مي شد.
التماس دعا. صميمانه تبريک عرض ميکنم که تو پارسي بلاگ اول شدين

پاسخ

سلام ممنونم از شما بسيار خاطره زيبا و آموزنده اي بود و البته براي بنده بسيار جالب و خوشايند....چشم حتما شما هم براي ما دعا بفرماييد.... ممنونم از لطف شما....