سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

چند وقتی هست که به قول خودشون یه طرح خوب گذاشتن. هر خانواده ای که بچه چهارمش به دنیا بیاد 15 سکه تشویق اقتصادی میشه. جایزه های دیگه هم هستا از زمین بگیر تا خونه200 متری!!! اما چرا برای حل مشکل کمبود جوونا تو نسلهای آینده ریشه ای تر کار نمیکنیم؟ چرا برای تشکیل خانواده تشویقی نمیذاریم؟ تو این شرایط نابسامان اقتصادی که وجود داره کدوم جوونی حاضر میشه مسئولیت یه زندگی مستقل به عهده بگیره؟ جوونای ما مسئولیت رو میفهمند، مسئولیت خودشون، مسئولیت زندگیشون، مسئولیت خانواده ای که می خوان تشکیل بدن. اما وقتی شرایط هزینه ها رو اینجوری می بینند حق دارند از ازدواج و قبول مسئولیت یه آدم دیگه بترسن. چرا به جای مقابله با فرهنگی که شاید از غرب گرفته شده باشه(فرزند کمتر زندگی بهتر) به مقابله با ترس جوونا پرداخته نمیشه؟ چرا به جای تشویق به فرزندآوری بیشتر خانواده ها جوونا رو تشویق به ازدواج نمیکنند؟ چرا شرایط تشکیل خانواده رو براشون فراهم نمی کنند؟ چرا به جای امید، با گرونی های ساعتی به جوونا و خانواده ها ترس تزریق می کنند؟

جوونای ما اگه از تشکیل خانواده و توانایی اداره کردنش خیالشون راحت باشه مطمئن باشید دیگه هیچ نگرانی برای کمبود نیروی جوان در نسلهای آینده وجود نداره.



نوشته شده در یکشنبه 91 مهر 30ساعت ساعت 12:11 عصر توسط فاطمه مقدسی| نظر

آیه42 سوره آل عمران

و به یاد آر هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده است.

جز نام مبارک حضرت مریم نام دیگری از زنان در قرآن نیامده است.بانویی که در قرآن به عنوان الگو و نمونه در ایمان، صداقت، پاکدامنی و عبودیت معرفی شده است. ایمان و اخلاص مریم به گونه ای بود که در جوانی در محراب عبادت از طعام روح بخش بهشتی برخوردار گردید. او در نهایت حفظ پاکدامنی و طهارت، بدون داشتن همسر، به نفخه روح الهی صاحب فرزندی شد که از پیامبران اولوالعزم گردید. خصوصیات زیادی از حضرت مریم در قرآن ذکر شده است همچون: صاحب محراب،روی نیکو،عصمت، قلب پر از ایمان و دارای کمال علم و مشتاق بهشت. قرآن به صراحت او را صدیقه و از قائنات به معنای مداومت کنندگان بر طاعت همراه با خضوع معرفی می کند.



نوشته شده در یکشنبه 91 مهر 30ساعت ساعت 11:17 صبح توسط فاطمه مقدسی| نظر

سلام:) برای عضویت در وبلاگ ما می‌تونید از فرم زیر کمک بگیرید!

برای دیدن عکس در سایز اصلی روی آن کلیک کنید.

ذخیره بفرمایید تا وضوح داشته باشه:)

عضویت در ساعت یک و نیم

این خط تهش رو خودتون وصل کنید!!

یه کم باید تیزهوش باشید تا بتونید جوابا و سوالا رو پیدا کنید! اعتراف می‌کنم خیلی قاطی طراحی شده:)

* به دلیل اجاره ای بودن وبلاگ از دادن آدرس معذوریم خیلی خنده‌دار

پ.ن: با تشکر از بچه های با صفای ستون آزاد:)



نوشته شده در شنبه 91 مهر 29ساعت ساعت 12:31 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

این بار این صفحه کلید را در مقابلم گذاشتم ببینم در آخر، این صفحه مانیتور که از صفحات عمر من است چه به نمایش می گذارد.

می ترسم. عجیب از مرگ می ترسم. خصوصا شب وقتی چشمانم تاریکی را به آغوش می کشد. می ترسم خصوصا شبی که شب اول قبر کسی باشد که نزدیک یا دورادور می شناختمش. خصوصا وقتی که در آن تاریکی جغد فکرم بال بگشاید و روانه قبرستان شود. و آن وقت انگار می بینم کسی را که صورتش سردی و نمناکی خاک را حس می کند. انگار برای لحظاتی خودم در کالبد او جا می گیرم. اشباه خیال در تاریکی قبر احاطه ام می کنند... یعنی الان نکیر و منکر می رسند و بعد از چند سوال که لابد قادر به پاسخگویی نیستم خانه ام را به آتش می کشند؟ یا نه وجودی نورانی سر می رسد و مرا از چنگال عقاب غصه نجات می دهد؟ یعنی تا به حال یک زیارت مقبول داشته ام که الان علی بن موسی الرضا ع بیاید؟

به ناگاه مرغ دلم از آن فضای مخوف و رعب انگیز پر می کشد و در فضای اتاق آرام می گیرد. آه... الان گریختم، فردا چه کنم؟ و چاره ای نیست جز این که قدمی دیگر به سوی مرگ بردارم و و شنل برادر مرگ را به روی سر بکشم.

یعنی می شود من روزی که می میرم از مرگم خوشحال باشم؟  یعنی می شود ؟، می شود با عمق جان بگویم انّا لله و انّا الیه راجعون. بیا فکور شویم و در لام اول لله غوطه ور.

انّا لله.ما مال خداییم. خب خدایا تو هم مال منی. مگه نه؟

انّا لله. ما بنده خداییم. هدف از خلقت من بندگی توست. در این که وجود یابم مجبورم ولی در این که بندگی ات را بکنم مختار. اختیار: برگزیدن خیر. یعنی خدایا من اگه با یکی سر یه چیزی کل کل کنم در راستی بندگیت عمل نکرده ام. یعنی تو مرا برای جدال ، برای غیبت برای ... این جور چیزا خلق نکردی.

انّا لله. در این لام ، عشق خوابیده ؟ مال خدام نه مال شیطون. پس خشمگین نشم که شیطون نزدیکم نشه. به کار بد فکرم نکنم . اسراف نکنم. اگه احتمال افتادن تو گناه هست به آن درّه نگاه هم نکنم. به کار زشت ، محیط بد ، آدمای بد نزدیکم نشم. تو دوست نداری. خدا جونم، این جوری دوسم داری؟

انّا لله. یعنی همان چرخیدن دور کعبه؟ یه چرخو فلکو در نظر می گیرم. تا زمانی که دورش می چرخیم که هیچ اما اگه طنابه پاره شه... با یه نیروی گریز از مرکز پرت می شیم دور دورا... وای خدا به دادمون برس. من که معلوم نیست کجایم؟

انّا لله...

خدایا تو دعا ندبه می گن هل من معیل فاطیل معه العویل و البکاء . یه آتیشی می خواد بیشتر گر بگیره. تو قرآن اومده َ لَا تجَْعَلْ فىِ قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا .حشر 10. خدایا عشق واگیر داره مگه نه؟ مرا با عاشقان هم نشین کن. می دونم وجودم یخ زدست اما بذار فقط ببینمشون. از نزدیک. بذار فقط لحظه های عاشقیشونو ببینم. چه بسا دور و برم عاشق باشه ولی من نبینم. بذار اون لحظه ها شونو ببینم.

فهمیدم که مرگ سوپاپ اطمینان برای عشقه. وجود عاشق شبیه زودپزه. اگه اون سوپاپ نباشه در پوست خود نمی گنجد.

انّا الیه راجعون: مرگ.

 



نوشته شده در جمعه 91 مهر 28ساعت ساعت 4:31 عصر توسط سیده فاطمه| نظر

سوره ضحی آیه8

و باز تو را فقیر یافت و توانگر کرد.

مفسرین آیه مذکور را اشاره به حضرت خدیجه می دانند؛ زیرا زمانی که پیامبر اکرم(ص) از نظر مالی در فقر به سر می برد خداوند متعال او را به وسیله حضرت خدیجه(س) که اموالش را به پیامبر بخشید، ثروتمند ساخت. عشق او به همسرش یک عشق مجازی نبود بلکه از روی شناخت و معرفت عمیقی بود که از شخصیت پیامبر اکرم(ص) داشت. حضرت خدیجه به عنوان بانوی مسلمان در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانی داشت و از کتابهای آسمانی آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکی بر تمام زنان حتی بر بسیاری از مردان معاصر برتری داشت. حضرت خدیجه(س) به عنوان مادری شایسته، با ایمان، فاضل و همسری فداکار، فرزند یگانه ای مانند حضرت زهرا(س) تربیت کرد.

( چون در خوبی و عافیت باشی به آن مغرور نشو ولیکن بگو خدایا این نعمت را از تغییر سالم بدار و تمام کن آن نعمت را بر من.)

منتهی الآمال ج2 ص887



نوشته شده در جمعه 91 مهر 28ساعت ساعت 3:6 عصر توسط فاطمه مقدسی| نظر

بانوی بانوان عالم

سوره کوثر: ما تو را چشمه کوثر بخشیدیم، پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن. دشمنت خود بی تبار خواهد بود.

کفاری که تاب و تحمل روشنگریها و بزرگی پیامبر اسلام(ص) را نداشتند، به خیال آنکه حضرت پسری ندارد به یکدیگر بشارت می دادند که بعد از پیامبر نسل این خاندان ادامه نمیابد. خداوند سوره کوثر را در شأن حضرت فاطمه(س) نازل کرد.

فاطمه(س) در نزد شیعیان اگرچه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان و مخصوصا شیعیان، نه تنها کمتر از سائر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیرالمؤمنین و دارای منزلتی عظیم می باشد. فاطمه(س) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست.

با تبریک فراوان به مناسبت سالروز ازدواج حضرت فاطمه (س) و حضرت علی(ع)، معرفی بانوان قرآنی را با نام مقدس حضرت فاطمه آغاز می کنیم.



نوشته شده در چهارشنبه 91 مهر 26ساعت ساعت 3:5 عصر توسط فاطمه مقدسی| نظر

 هفت آسمان را آذین بسته‌اند... 

از بهشت، آیینه آورده‌اند و صد طبق نور و گلاب...

ملائک بال در بال... سپید در سپید میان زمین و آسمان غوغا کرده‌اند...

طبق طبق نور است و مشک و عنبر که نازل می‌شود بر دامان ِ زمین...

زمزم ِ « تبارک » میان ِ همهمه‌ی بال فرشتگان، طنین انداخته است...

جبرئیل آمده است...

با خود انگار خبرهایی آورده است...

خطبه‌ را خدا خودش در آسمان جاری کرده است... و حالا آسمان منتظر است تا پیامبر خطبه را در زمین جاری کند...

  بهشت به پابوس داماد آمده است...

و آسمان، به ساقدوشی عروس...

پیامبر، غرق ِ شکر است و تبسم...

امشب انگار  فقط آیه‌های خوشبختی است که بر قلب مهربانش نازل می‌شود...

بسم الله می‌گوید...

آرام و سرشار ِ مهر خطبه را می‌خواند و از عروس اذن می‌خواهد...

از عروس اذن می‌خواهد تا او را به عقد مردی درآورد که خدا با او به هفت آسمان فخر می‌فروشد... 

از عروس اذن می‌خواهد تا او را به عقد مردی درآورد که خدا و پیغمبرش بر او عاشقند...

فاطمه، نگاه پاکش را به نشان رضایت بر هم می‌نهد...

و به پدر اذن می‌دهد تا او را به عقد مردی درآورد که بر خدا و پیغمبرش عاشق است...

و به پدر اذن می‌دهد تا او را به عقد مردی درآورد که اگر او نبود هرگز برای فاطمه همتایی نبود...

و رضایت می‌دهد به عاشق شدن بر علی...

پیامبر تبسم می‌کند... با تبسمش بهشت به یکباره می‌بارد روی زمین...

آسمان آینه بندان می شود...

خدا باز به خویش تبارک می‌گوید...

ملائک کل می‌کشند...

همهمه می‌شود از بارش نور روی زمین...

پیامبر دست ِ فاطمه را میان دستان ِ علی می‌گذارد...

هاله‌‍ای از عشق و حیا روی چهره‌ی چون ماه ِ عروس سایه می‌اندازد...

پیامبر بهشتش را می‌سپارد به دستان ِ علی...

و علی غرق ِ رضایت و مهر به روی پیامبر تبسم می‌کند...

آسمان پر می‌شود از تلألؤ ِ  عشق...

 و آسمانی‌ترین پیوند ِ زمین میان ِ دستان ِ مهربان پیامبر جاری می‌شود...

فتبارک الله احسن الخالقین...

عید مبارک

 پ.ن:  اول ذی الحجه الحرام سالروز پیوند بهشتی امیرالمومنین و حضرت زهرا بر شما مبارک.

حسی شبیه پروانه‌ها دارم!.... شکر ِ خدا که سیده‌ام خلق کرد...

 برای عاشقانه زیستن: http://saate15anrooz.parsiblog.com/Posts/226/

 



نوشته شده در سه شنبه 91 مهر 25ساعت ساعت 9:17 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

چون شب شهادت آقا امام جواد علیه السلام بود تصمیم گرفتم برای تبرک نکته ای از یافته های خودم از زیارت جامعه کبیره بنویسم.

زیارت جامعه کبیره یک دوره فشرده امام شناسی است. در این زیارت شریف که از ناحیه امام هادی علیه السلام صادر شده و به ما رسیده است تعابیری عجیب و شگفت درباره ائمه اطهار به کار برده می شود طوریکه یک تامل اندک و فقط یک حساب دو دوتا چهارتا لازم است که انسان دریابد ما هیچیم و فقط به فضل و عنایت آل الله سرپا ایستاده ایم!

اما نکته ای که امشب تصمیم گرفتم بیان کنم مطلبی بود که از دو فراز زیارت به دست می‌اید.

در یکی از فرازهای زیارت اینگونه می خوانیم: الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم و انتم اهله و معدنه... در واقع بیان می کند آنچه در وجود شما، همراه شما، و به سمت و سوی شماست فقط و فقط حق است!

و اما در فرازی دیگر از همین زیارت می‌خوانیم: معکم معکم لامع غیرکم!

این دو فراز را اگر کنار هم قرار دهیم چه چیزی به دست می‌آید؟!

چیزی جز اینکه شیعه باید فقط و فقط بر مدار حق باشد و با حق همراه و به سمت حق در حرکت؟!

الحق معکم.... معکم معکم... یک جا می فرماید حق با شماست و جای دیگر می‌فرماید من با شما هستم!

از کنار هم قرار دادن این دو چنین به دست می‌آید که شیعه باید عین حق باشد! حق، در تمام وجودش چنان جاری باشد که در واقع بتوان گفت شیعه همان حق است! عین حق است! اصلا خود ِحق است!

مقصودم مذهب شیعه نیست! مقصودم حقیقت وجودی هر یک از ما به عنوان شیعه است! یعنی هر کدام از ما باید چنان حق‌مدار و حق‌محور باشیم که چیزی جز حق در زندگی ما جریان نداشته باشد!

جالب است که از تعبیر الیکم استفاده می‌کند! یعنی تنها چیزی که به سمت و سوی شما در حرکت است باز هم همان حق است!

یعنی نمی‌شود من از مدار حق خارج شوم و ادعای شیعه بودن کنم چون در این صورت حرکت من در جهتی دیگر جریان خواهد داشت! 

قید لامع غیرکم که بعد از معکم معکم ذکر می‌شود در واقع نوعی تلنگر است! یعنی از مدار حق اگر خارج شدی مع غیرکم خواهی بود! در واقع نوعی اعتراف است! من اعتراف می‌کنم که اگر در مسیر شما حرکت نکنم حتما در مسیر غیر شما هستم! درست است بدیهی است یا مسیر شما یا مسیر غیر شما! ولی پذیرفتن همین بدیهیات گاهی سخت و ناممکن است! من با دستورات واضح دین مخالفت می‌کنم ولی بنا به محبتی که نسبت به اهل بیت در دل دارم حاضر نیستم باور کنم از دایره ی معکم معکم خارج شده ام و در مسیر مع غیرکم در حرکتم!!

معکم در واقع چیزی فراتر از محبت است!

معکم معکم... الحق معکم... معکم یعنی فقط و فقط حق!

یعنی من خودم می‌شوم حق!!

الحق مع علی و علی مع الحق... آنچه با علی است فقط حق است!   

من اگر ادعا دارم که با علی هستم باید در این تعریف گنجانده شوم!

وقتی من شدم حق، زندگیم شد حق، نفس کشیدنم شد حق... آن وقت است که می‌شوم سلمان منا اهل البیت... الناس مشتاق الی الجنه و الجنه مشتاق الی سلمان!!

آن وقت است که امامم در غربت و تنهائیش در پی من است و حتی بر نبودن من افسوس می‌خورد: أین عمار.. أین ذوالشهادتین...

شیعه بودن یعنی چیزی جز حق در متن زندگیت جاری نباشد و تو جز در سمت و سوی حق در حرکت نباشی....

انشاالله به عنایت حضرت جوادالائمه همه ما شیعه واقعی باشیم.

تعجیل در فرج فرزند نازنینش صلوات... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

معکم... معکم...

فرهنگ دل



نوشته شده در دوشنبه 91 مهر 24ساعت ساعت 8:56 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

امروز را روزی سرشار از بهترینها و خوشیها برای خود رقم میزنم. با وجود گرفتگی و ابری بودن هوا دل من بهاری ترین روز را تجربه کرد. وعده دیدار یک دوست عزیز در لحظه ای ترین روز تحصیلی! یک دفاعیه کارشناسی با حضور سمیه جون و بقیه دوستای عزیزم: ملیحه، محبوبه، زکیه، مریم، محدثه و... اما منتظر بچه های دیگه هم بودم که افتخار دیدنشون نصیبم نشددلم شکست شادی امروزم را با دوستانم شریک شدم. شادی یک نمره مورد قبول(5/19) بعد از استرسهای فراوان.با یه عالمه خنده ای که استاد راهنمام به هممون هدیه کرد.(بچه هایی که بودن میدونن قضیه اش چی بود! بازم از دست این ملیحه!!!جالب بود)

راستی بچه ها صدرا جون به همتون سلام میرسونه. علت دیر گذاشتن پست هم همین عشق خاله بود.دوست داشتن 



نوشته شده در دوشنبه 91 مهر 24ساعت ساعت 7:39 عصر توسط فاطمه مقدسی| نظر

از طرف دوست دوستم:

 

ای خدای بی نیاز آفریدگار ناز

خالق زمان, زمین, این دلم فدای تو

ای خدای با کرم, مهربان ترین برم

رب همسرم, عزیز, همدلم فدای تو

ای خدای پاک من, نور من و باک من

رزق وروزیم دهی, مادرم فدای تو

ای احد, صمد, رفیق, خالق پدر, شفیق

باد ده به قایقم, آن بلم فدای تو

این تمام زندگی آیه های بندگی

بندگی که عشق توست آبرو فدای تو

من نه اینکه گفته ام این تمام آرزو

ای تمام آرزو , آرزو فدای تو

کاش این چنین عجیب گردمو شوم حبیب

تا بیایدآن که هست : گوید او : "فدای تو"

آن که این چنین بود حجت زمین بود

 این زبان حال او: "عشق خو" فدای تو



نوشته شده در یکشنبه 91 مهر 23ساعت ساعت 10:35 عصر توسط سیده فاطمه| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin