سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

 

خاک بر سر عشق کنند که مرا چنین اسیر کرده . ای داد که دلم را از دست دادم! شاید سختی عشق و عاشقی آنجا باشد که معشوقی داشته باشی که بسیار ناز کند . آن قدر که دیگر ندانی چگونه با او رفتار کنی. بدی عشق این است که دوست داری معشوق را در تملک خود بگیری . یعنی لحظه ای از او جدا نشوی.

خدایا! این دل چه نعمتی است که مایه شادی مرا فراهم نمی کند؟ آینه دار معشوقی شده و مبهوت او. احتمالا لیلی ما هم روی خود را دیده و به خود عاشق­تر از ما شده. نمی دانم! شاید لیلی، خود، عاشق است...آری!عاشق است اما نه عاشق من! لیلی حیران و واله معشوقی است که انگار عشق است...نه ...چشمه عشق است ...نه...آفریدگار عشق است.

قسم به آفریدگار عشق که لیلی من نمی­داند چقدر زیباست!نمی دانم، شاید لیلی من در محراب عشق به نماز می­ایستد تا کمی جان بگیرد. کمی طاقت به دل آورد تا اندکی از معشوق خود چشم جدا کند، چشمکی به من بزند و نگاه مرا دیوانه خویش کند. بعد نگاهم ، نگاهش را دنبال کند. چشمانم دنبال چشمانش بدوند تا به در خانه آفریدگار عشق برسد. لیلی می­خواهد خانه او را به من نشان بدهد. او در را باز کند. لیلی نگاهش را از من بستاند و به طواف او پر بکشد و بعد در مقابل نگاهش به سجده افتد و هم­چنان در تپشی ناب به تسبیح لب بزند و در مستی غرقه شود.

دلم...نه ... دلم نه...آن دل دیگر مال من نیست!

 انگار هق­هق­هایم، حلقه استغاثه­ای است که بر در خانه او کوبیده می شود.



نوشته شده در دوشنبه 90 اسفند 15ساعت ساعت 11:38 صبح توسط سیده فاطمه| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin