سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

توی اعتکاف با هم آشنا شده بودیم. همون اولین سالهایی که پام به اعتکاف باز شده بود. اون موقع ها هنوز کوچیک بودم و بچه خیلی خوبی بودم البته اقتضای سنم بود که خوب باشم پاک و معصوم! و گر نه همون موقع هم خوب نبودم!!! از اون به بعد هر سال همو تو اعتکاف میدیدیم، ایام اعتکاف در طول سال جزء اون معدود روزهائیه که من خداییش سر به راهم!!!
این بنده خدا هم که فقط ما رو اونجا دیده بود و فکر می کرد عجب زاهد عابدی هستم!! روزها روزه دار و شب ها بیدار!!!
دو سه سالی بود که دیگه نمیومد اعتکاف من هم ازش خبری نداشتم تا اینکه امروز خیلی اتفاقی پشت یک در بسته دوباره همدیگرو دیدیم و کلی چاق سلامتی که کجایی مؤمن، چه خبر از نماز شب و مناجات سحر و خلاصه کلی از این حرفای عابدانه، و کلی هم مثل همون روزای اعتکاف به ایمان ما غبطه خورد!!
کمی که پشت در موندیم کم کم داشت صدای بچه ها از این بی نظمی در میومد.
منم که غیرتی اصلا تحمل دیدن این صحنه های بی مسئولیتی دیگرانو ندارم پس تصمیم گرفتم خودم یه کاری بکنم چادرمو سفت دور کمرم بستم و به یکی از رفقا گفتم دستتو برام قلاب کن، و از دیوار رفتم بالا تا درو باز کنم.
اون رفیق اعتکافیمون داشت سکته می کرد!! چشمهاش اندازه یک نعلبکی شده بود و از شدت باز بودن دهنش چونه اش به زمین می خورد!!!
از دیوار پریدم پایین و با صدای صلوات رفقا در رو باز کردم!!
حسابی کف کرده بود اومد جلو و گفت چه جوری رفتی بالا؟ چه جوری پریدی؟؟ اصلا فکر نمی کردم اهل این کارا باشی!!
خنده ام گرفت، گفتم تازه کجاهاشو دیدی بچه ها به من میگن کماندو!!!
ناراحت شده بود، معلوم بود، صورتش داد می زد!!
یکهو برگشت گفت تو عوض شدی!!! تو اون آدمی که تو اعتکاف دیدم نیستی!!! حتما دانشگاه تو رو اینجوری کرده!!
گفتم من از اول عمرم اینجوری بودم، اینکه چیزی نبود گفتم که من معروفم به ملیحه کماندو!! و دوباره خندیدم شاید اخمش باز بشه!! اما نشد که نشد!!
حالا اون حدیث میاورد که این کارا رو نباید بکنی من آیه میاوردم که اشکالی نداره!!!
بعد از کلی بحث آخر گفت: من اشتباه کردم تو اون آدمی نبودی که من فکر می کردم و پاشد و رفت!!!
با خودم گفتم تا چند دقیقه قبل که ما فرشته بودیم حال شدیم دست نشانده شیطان!! توی دلم گفتم نه نتیجه ای که از اعتکاف گرفته بودی درست بود و نه این!! هیچ کدوم از اینها نشونه خوب یا بد بودن آدمها نیست!!
همیشه نتیجه گیری های ما آدما همینطوره!! عجولانه و بدون فکر!!
هیچ وقت هم هیچ احتمال مثبتی توی ذهنمون نیست، اولین خطا از طرف مقابل اونو از مرز حق خارج میکنه و ما دیگه شاید حتی مسلمونم حسابش نکنیم!!
اما خیلی جالبه همین مایی که با یه اشتباه از دیگران حکم اعدام براشون صادر میکنیم با هزاران اشتباه خودمون خیلی راحت کنار میایم.
گذشته از همه اینها مگه چه عیبی داره آدم هم کماندو باشه هم بره اعتکاف؟؟!!!



نوشته شده در شنبه 90 اسفند 13ساعت ساعت 10:21 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin