سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز


 

بسم الله...

یک سال دیگر هم تمام شد و تو نیامدی...

هفـت سـین
امسال را نذر آمدن تو کردم
آینه را شکستم شاید خودبینی ام کمتر شود شاید به انتظار نزدیکتر شوم
 ماهی را به دریا سپردم شاید رهایی او یکی از هزاران زندانی ما آدم ها را از بند غرورمان آزاد سازد جای سنبل گلدان ها را پرازنرگس کردم
 جای شمعدان های آینه را با شاخه های یاس عوض کردم
با سین اول به تو سلام دادم:"سلام علی آل یاسین "
سین دوم:سجاده!  سجاده ام را بازکردم طنین ِ " ایاک نعبدوایاک نستعین" صد مرتبه در قامت نمازم پیچید، شاید دست توسلم به دامان تو رسد...
 ساعت را روی سفره گذاشتم تا ساعت های نیامدنت را شماره کنم تا ساعت آمدنت را ثانیه به ثانیه انتظارکشم
برای سین چهارم خواستم سبدی بگذارم پر از لحظه هایی که انتظارت را کشیده ام پر از لحظه هایی که به یادت بوده ام پر از لحظه هایی که برای تو بوده ام اما شرمنده ام که سبد را باید خالی بر سر سفره بگذارم که اگر در این سبد لحظه ای تنها یک لحظه می بود ...

                                                               تو  تا حالا آمده بودی!

 سین پنجم :سرودآمدنت
سین ششم:سبزی بیرق تو
سین هفتم؟؟!!
سلام
سجاده
ساعت
سبد
سرود
سبزبیرق
سین هفتم؟؟
سین هفتم؟!
سین هفتم؟!

سین هفتم، سیمای تو...
آری سیمای تو هفتمین سین سفره هفت سین ماست

بیا که بی تو هفت سین هم معنا ندارد...

.

هفت سین

این متن از نوشته‌های قدیمی من هست. قبلا هم روی وبلاگ گذاشتمش.

به خاطر حس قشنگی که توش جاریه خیلی دوسش دارم.

تقدیمش میکنم به همه مخاطبای گل وبلاگمون.

و آرزو میکنم سالی سرشار رضایت امام زمان داشته باشید.

دم تحویل سال برای فرج آقا دعا کنید.

دارم میرم واسه مامانم خونه تکونی کنم:)

نوکرشم هستم مخلصشم هستم:)

شاید یه مدتی ننویسم:) نگرانم نباشید:)

التماس دعا




نوشته شده در یکشنبه 91 اسفند 20ساعت ساعت 12:6 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin