سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

.

بسم الله...

هر که رفت

التماسش کردم

با تو بگوید،  

حکایت ِ بی‌تابی‌هایم را

و هر که بازگشت

التماسش کردم

  از تو بگوید،

با من و با دل َم...

از همه

فقط پرسیدم

چه خبر از نــــــــجـــــفــــــ... ؟!

.

لَو أحبّنی جَبلٌ لَتهافَت...*

خودت گفته بودی

کوه هم اگر باشد

در هم می‌شکند

فرو می‌پاشد

هزار تکه می‌شود

اگر عاشق ِ تو باشد...

.

حالا من

شده‌ام

مثل ِ همان کوهی که با تمام ِ شکوهش به یکباره فروریزد!

.

من بر تو عاشقم...

و در این ادعا

آسمان گواه ِ من است

و این اشک‌های بی‌امان

و این دل ِ پر تب و تاب

و این دردی که دائم، شعله می‌کشد بر عمق ِ جانم

.

.

بی‌تابم

عجیب بی‌تاب

دارم جان می‌دهم...

در فراق َت

.

روزی هزار بار درهم می‌شکنم

فرومی‌پاشم

دل َم هزار تکه می‌شود

به پای ِ حبّی

که می‎‌دانم نه لیاقتش را دارم

و نه معرفتش را...

.

من از عشق هیچ نمی‌دانم

از شیعه بودن هم!

من فقط می‌دانم بر تو عجیب عاشقم...

.

دارم جان می دهم...

.

من کمتر از آنم که تو را درک کنم

آگاهی من از عشق بسیار کم است....

.

.

ببخشید اگر این نوشته خیلی برای خودم بود

نوشته رمزدار را همیشه بی‌احترامی به مخاطبم می‌دانم

رمزدارش نکردم!

کاش یک نفر حال مرا بفهمد....

.

*حکمت111نهج البلاغه



نوشته شده در شنبه 91 بهمن 28ساعت ساعت 7:12 عصر توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin