سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

هم تو از دنیا رها می شوی و هم دنیا از تو...

تو از دنیا و تمام نامردمی هایش، تو از دنیا و تمام داغ هایش، تو از دنیا و تمام مصیبت هایش، تو از دنیا و تمام پستی هایش...

و دنیا از تو و تمام صبوریهایت، از تو و تمام خطبه خواندن هایت، از تو و تمام خم نشدن هایت، از تو و تمام بزرگی هایت...

هم تو از دنیا رها می شوی و هم دنیا از تو...

چشم هایت را می بندی و تمام سال ها از خاطرت می گذرد...

سال های تلخی که با رحلت جدت شروع شد...
چادر خاکی و سیلی و آتش و مادر...
چاه و یکگی و غربت و پدر...
نامردی و پاره های جگر و جنازه ای غریب و برادر...
نینوا و عطش و آه و عباس و حسین...
ح... س... ی... ن...

 سلام علی قلب زینب الصبور...

بغض هایت را فرو می خوری و دوباره چشم روی چشم می گذاری...

پیامبر را می بینی و مادر و پدر و برادرانت... با هزار و یک تبسم برایت آغوش گشوده اند دلت می خواهد دیگر چشم هایت دوباره گشوده نشوند... تو هم تبسم می کنی و دلتنگی است که از نگاهت می بارد...

باز چشم هایت را روی هم فشار می دهی تا دوباره تکرار شود این رویای شیرین...

آسمان روشن و باز تاریک می شود به پای باز و بسته شدن این چشم ها...

دوباره چشم هایت را می بندی... آسمان غرق شب می شود... تمام دلتنگی هایت آرام می شود... اینبار دیگر تمام فراق ها تمام می شود...
فراق پیامبر...
فراق مادر...
فراق پدر...
فراق برادر...
فراق حسین...
دیگر چشم هایت، آن چشم های عاشق و بی قرار هرگز گشوده نمی شود...

هم تو از دنیا رها می شوی و هم دنیا از تو...

پ.ن: امان از دل زینب س امان، امان از دل زینب امان...
پ.ن: عمه جان...
پ.ن: این پست قبلا روی وبلاگ گذاشته شده خودم اینجا نیستم...امروز آخرین روز اعتکافه... من الان باید توی مسجد باشم  شایدجلوی ایوون، شاید توی صحن، شاید توی رواق ها ... دعا کنید هر کجا هستم بی تاب باشم و غرق اشک...
پ.ن: اعتکاف دارد تمام می شود... دعاگوی همه شما هستم دعا کنید مستجاب بشم...



نوشته شده در چهارشنبه 91 خرداد 17ساعت ساعت 6:0 صبح توسط ملیحه سادات| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin