• وبلاگ : ساعت يک و نيم آن روز
  • يادداشت : خاطره
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محبوبه 
    فاطمه جون ازون موجود سياه باچشماي قرمز که ماها رو ياد مامانمون مينداخت عکس نداري؟؟؟؟؟؟!!!!!
    پاسخ

    نه عزيزم، اون صداش براي ما به يادگار مونده کافيه!
    + محبوبه 
    سلام عزيزم. الحمدلله.من بيشتر ياد تئاتراي اتاق 4 ميفتم!!!!!!!!
    + محبوبه 


    ياد باد آن روز گاران ياد باد...!

    صحبت شيرين ياران يادباد.........

    پاسخ

    سلام محبوبه خانم. چطوري دختر؟خوبي؟ ياد باد آن روزگاران ياد باد. وقتي حرف صحبت ميشه ياد آسيه و مريم ميفتم، جاشون براي صحبت کردن هميشه کنار بخاري تو سالن بود.
    + سميه 


    سلام فاطمه جونم فقط ميتونم بگو يادش بخخخخخخخخير

    خوابگاه زير زمين و تمام خاطرات خوشش

    پاسخ

    به به به. سلام بر يگانه رفيق. يادته؟ چچچچچچقققققدر خاطره داشت اون اتاق...
    فقط مي تونم بگم محيطي تر و تميز و ساکت است.