• وبلاگ : ساعت يک و نيم آن روز
  • يادداشت : رد پا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    امروز از سر دلتنگي نشستم پاي حرفهاي تو وتمام نوشته هايت را باز خواندم! پونه من، عزيزدلم نمي داني چقدر دوستت دارم،نمي دانم آن روز روي آن برفها رد پايت چطور ماند اماميدانم رد پايت در مسير زندگي من و در آسمان رفاقتهايم عميق و استوار و هميشه جاويداست. دوستت دارم پونه ام، پونه مهربان من...
    پاسخ

    راست ميگي؟يعني همشو؟چه حوصله اي داري!باورم نميشه.واقعا باورم نميشه!نقش من؟تو مسير زندگي تو؟!
    آخ مليحه اگه بدوني اين حرفت با اينکه انقدر برام باور نکردنيه ولي چقدر به دلم نشست!چقدر خوشحالم کرد!
    دوست دارم مليحه.تو رفيق شفيق همه ي روزاي دلتنگيم بودي! و البته هنوزم هستي.هميشه و تو همه ي وقتايي که غصه دارم,حرف زدن براي تو آرومم مي کنه.
    + ع.ک 
    پونه ي عزيزم هميشه زيبا فکرمي کني زيبا مي گويي و امروز فهميدم که زيبا هم مي نويسي.موفق باشي.
    پاسخ

    واقعا ممنونم.اميد که باز هم به ما سر بزني.
    سلام پونه جون
    خيلي عالي بود.
    پاسخ

    نظر لطفته عزيزم.
    کاربر گرامي
    در تاريخ پنج شنبه 22 دي 90 نوشته (رد پا) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. موفق باشيد.