• وبلاگ : ساعت يک و نيم آن روز
  • يادداشت : روي خاکريزهاي طلاييه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    من ابنگونه جنگيدم...
    با جان و دل..
    عالي بود,خ عالي بود سيده فاطمه ي عزيزم.خوش به حالت که اين ندا رو شنيدي.بعضيا همينشم نمي شنون.التماس دعا رفيق...
    سلام. دلم را بردي طلائيه. خدايا مرگ ما را شهادت درراه خود قراربده
    سلام ممنون از پست زيباتون
    ياد امام و شهدا دل و مي بره کرب بلا
    اميدوارم رفتارمون زياد نا اميد کننده نباشه


    سلام

    ياد شهدا مي تونه عامل بازدارنده اي براي بديها باشه

    عالي نوشتين

    جز اينکه بگويم شهدا شرمنده ام چيزي براي گفتن ندارم
    سلام زيبا بود.
    من اين‌گونه جنگيدم و آنچه را وظيفه‌ام بود انجام دادم. تو چگونه مي‌جنگي؟ آيا وقتي برگشتي تغييري در رفتارت حاصل مي‌شود؟